متن وصایای شهید شهيد کريم دانشمندي در سالروز شهادت:
وظيفه خود دانستم و ديدم که اسلام به افرادي همچون من احتياج دارد تصميم گرفتم که خون خود را نثار اين دين کنم تا ناموس و حيثيت خود و جامعه ي اسلامي را حفظ نمايم

نوید شاهد فارس:  شهيد کريم دانشمندي در نهمين روز ارديبهشت ماه سال 1348 در شهرستان داراب به دنيا آمد . دوران کودکي را سپري کرد . و جهت تحصیل راهی مدرسه شد و به دليل مشکلات با طي نمودن سال اول راهنمايي از تحصيل باز ماند و به حرفه آزاد مشغول شد .
 کریم هنوز سنش قانوني نشده بود که با شنيدن بانگ هل من ناصراً ينصرني امام خميني در بسيج نام نويسي کرد و با اصرار به سوي جبهه ها روانه شد . او دلاوري گمنام بود که به طور متوالي در جبهه ها حضور داشت و در هر قدم با مجروحيت خود وجودش را به حق تعالي نزديک مي نمود تا اين که سرانجام در هفتم اردیبهشت 1366 در عمليات کربلاي 10 در منطقه ي بانه سردشت به مقام والاي شهادت نائل آمد . روحش شاد .


« متن وصیت نامه »


"و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون" .
گمان مبريد آنها که در راه خدا کشته شده اند مردند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند .

 با سلام و درود فراوان به پيشگاه ولي عصر عجل الله و نائب بر حقش امام خميني رهبر و بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران و با سلام به روان پاک شهيدان به خصوص شهيدان جنگ تحميلي و فاجعه ي 7 تير و با سلام به امت شهيد پرور ايران وصيت اين جانب اين است .

به نداي امام لبيک گويند و به طرف جبهه ها هجوم آورند و نکند مانند کوفيان امام را تنها بگذارند باشند ياراني چون عمار و ياسر که در سن نود سالگي در رکاب امام با دشمنان اسلام به درجه رفيع شهادت نائل گرديدند وصيت من به پدر و مادرم اين است که بعد از شهادت من گريه و زاري نکنند چون اگر گريه و زاري کنند موجب خشنودي دشمنان مي گردد و سفارشم به برادرانم اين است که سلاح مرا به زمين نگذارند و به تبليغات خود به نفع اسلام ادامه دهند وصيتم به خواهرانم اين است همين طوري که زينب در شهادت با صفاي بزرگوار اسلام سيدالشهداء آنچنان دلاوري کرد حماسه بيافريند تا مشت محکمي به دهان شرق و غرب بزنند و به امت شهيد پرور سفارش دارم که در سکوت شهادت عزيزان ننشينند و خود را الگويي براي جهانيان بدانند و شرقيان و غربيان را به خاک مذلت بمالند

و از پدر و مادرم مي خواهم که مرا حلال کنند چون فرزندي پروريده که براي آنان فردي مفيد باشم ولي چون وظيفه خود دانستم و ديدم که اسلام به افرادي همچون من احتياج دارد تصميم گرفتم که خون خود را نثار اين دين کنم تا ناموس و حيثيت خود و جامعه ي اسلامي را حفظ نمايم
و ا زملت شهيد پرور مي خواهم که همچون سيل خروشان در نماز جمعه اين آئين محمدي شرکت کنند و در دعاهاي کميل و توسل و مجالس مذهبي شرکت نمايند تا موجب رضاي خداوند قرار گيرد اي ملت شهيد پرور اميدوارم که فرمان فقيه عادل و آگاه آيت الله نسابه را به کار گيريد همانا که پيامبر گرامي ما مي فرمايد : مومن با شمشير و با زبان خود جهاد مي کند و جهاد ايثار و فداکاري را در انسان استحکام مي بخشد و رزمندگان اسلام را به خدا نزديک مي کند .

اصل اسلام نماز و فروع آن زکات و برترين و بلندترين قله ي آن جهاد است و از ملت شهيد پرور ايران مي خواهم که اسلحه هاي سرد و گرم را که به طرف قلب يکديگر نشانه گرفته اند منحرف سازند و به طرف قلب دشمنان اسلام که در راس آنها آمريکاي جنايتکار وجود دارد نشانه بگيرند و در آخر از شما مي خواهم اگر شهيد شدم دستهايم را از تابوت بيرون بگذاريد تا کوردلان بدانند که هيچ چيز با خود نبرده ام و چشمانم را باز بگذاريد تا بدانند آگاهانه در اين راه قدم برداشته ام و همچنين از شما مي خواهم که بر سر قبرم يخ بگذاريد تا به جاي مادرم اشک بريزد . والسلام

انتهای متن/
منبع: مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده