فرماندهای که در لیست ترور کومولهها بود
به گزارش نوید شاهد البرز، امیر سرلشکر شهید «ابراهیم خانی»، یکی از فرماندهان شهید ارتش جمهوری ایران، در بهمن سال 1340 در روستای طراقیه (نزدیک غارعلیصدر) از شهرستان کبودراهنگ استان همدان چشم به جهان گشود و در 26 خرداد سال 1366 در سردشت کرستان به درجه رفیع شهادت رسید.
در ادامه به شرح قسمتی از زندگی این شهید بزرگوار خواهیم پرداخت.
روستای محل زادگاه شهید ابراهیم خانی مدرسه نداشت و این مسئله برای او که فردی کنجکاو و مشتاق یادگیری بود، بسیار سخت و دشوار بود. به همین دلیل ابراهیم برای آموختن درس به شهر همدان رفت. وی از همان دوران ابتدایی علاوه بر دروس مدرسه، دروس دینی و اسلامی را هم فرا گرفت.
شهید ابراهیم خانی در یک خانواده ای ساده و روستایی با وضعیت مالی متوسط بزرگ شد و به همین دلیل از ابتدا تلاش کرد تا مستقل شود و روی پای خود بایستد. شهید ابراهیم در دوران راهنمایی کار می کرد و با پول حاصل از آن یک خانه در همدان اجاره کرد. ابراهیم هر ماه بخشی از درآمد خود را برای والدینش می فرستاد، تا به آن ها کمک کند.
شهید خانی در دوران راهنمایی، به گروه ای انقلابی پیوست و در راهپیماییهای مردم علیه رژیم ستم شاهی شرکت کرد. تلاشهای او از دوران راهنمایی تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، باعث شده بود که در بین مردم شخصیتی مستقل، با اخلاق، متین، محبوب و تلاشگر داشته باشد.
ابراهیم پس از دبیرستان و اخذ دیپلم، در آزمونهای ورودی ارتش و سپاه شرکت کرد و در دانشکده افسری ارتش شیراز پذیرفته شد. او فردی بسیار باهوش بود، که این ویژگی از دید فرماندهان نیز پنهان نماند به همین دلیل، ابراهیم برای ادامه مسیر خود در ارتش، به لشکر 23 نیروهای مخصوص تکاوری پیوست و دوره های آموزشی خود را شروع کرد. شهید خانی پس از اتمام دانشگاه، برای گذراندن دوره های آموزشی تکاوری، رنجر، سقوط آزاد و نیروی مخصوص و چتربازی به تهران رفت.
این دوره از زندگی شهید ابراهیم خانی یکی از دوره های تاثیرگذار زندگی او بود، چرا که در همان سال ها با دختر یکی از اقوام ازدواج کرد. ابراهیم با همان قدرت و شجاعتی که مسیر زندگی خود را انتخاب کرده بود، تا جبهه های حق علیه باطل ادامه داد و در تمام مراحل جزو نیرو های زبده ارتش بود.
به روایت حسین یاسینی:
امیر سرتیپ دوم «حسین یاسینی» در گفت و گو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، به فعالیت های شهید خانی در منطقه کردستان «مسیح ارتش در کردستان» می گویند. وی اشاره کرد: « من قبل از جنگ از سرلشکر شهید ابراهیم خانی شناختی نداشتم و از آنجایی که عمده خدمت من در واحد های تکاور بود، در واحد مجاور ایشان فعالیت داشتم؛ ولی آوازه رشادتهای او به گوش همگان رسیده بود. »
او افزود:«نیروهای بسیاری، سرلشکر شهید ابراهیم خانی را در عملیاتها همراهی میکردند و وی هم دوست داشت، تا آنچه را که آموخته، به نیروهای خود منتقل کند. عملکرد شهید به گونه ای بود، که دشمن قادر به اسیر کردنش نبود. زیرا تمام دوره های خاص را گذرانده بودند.
او بسیار ورزیده و زیرک بود و در راستای ماموریت هایی که به وی سپرده می شد، خودش به شناسایی می رفت و خطر را به جان می خرید تا تلفات زیادی متحمل نشوند. در عملیات نصر ۳ در کردستان و در سال ۱۳۶۶ حادثه ای اتفاق افتاد و دشمن با گلولههای توپ خانه، موشک و خمپاره، منطقه را به زیر آتش برد و وی در کنار رزمنده هایی که در آن منطقه حضور داشتند به شهادت رسید و آنچه که آرزوی دیرینهاش بود محقق شد.»
این رزمنده دوران دفاع مقدس در آخر فرمود:« اگر شهید بروجردی را در منطقه کردستان، «مسیح کردستان» میگویند، من مسیح ارتش در کردستان را سرلشکر شهید ابراهیم خانی میدانم.
فرماندهای که در لیست ترور گروهک کوموله
شهید ابراهیم خانی بعد از مدتی از آغاز جنگ تحمیلی به جبهه های شمال غرب کشور رفت. او در ابتدا فرمانده و مدس گروه ضربت در پادگان میانه بود و پس از آموزش در پادگان های پیرانشهر و سردشت، از اعضای مهم و فرماندهان موثر و عملیاتی گردان ضربت لشکر 23 ارتش محسوب شد. قابل ذکر است که اهمیت شهید خانی برای ارتش بعثی و گروه های ضد انقلاب مانند کوموله و دموکرات به وضوح نمایان بود، تا انجا که همواره به دنبال شناسایی او و به شهادت رساندنش بودند.
سرلشکر شهید ابراهیم خانی پس از چندین سال مجاهدت و دفاع دلیرانه در راه دین و وطن، در 26 خرداد سال 1366، همزمان با عملیات نصر 3، در هنگام اذان مغرب با شلیک توپ خانه توسط نیرو های عراقی به شهادت رسید.
نحوه شهادت شهید خانی
شهادت او را اینگونه روایت می کنند که همزمان با انجام عملیات «نصر3» موقعیت این کماندو و تکاور ارتشی به دست نیروهای خائن کومله فاش شد. شهید ابراهیم خانی که با سرباز هایش در بیرون از قرارگاه مشغول مبازه و جنگ بود، توسط گروه های موکوله ی ستون پنجم دشمن، از پشت مورد هدف گلوله تانک نیرو های بعثی قرار گرفت.
وصیتنامه شهید ابراهیم خانی
وصیت نامه شهید خانی مطابق با اعتقادات و باور های او نوشته شده بود. این وصیت نامه شامل توصیه ها و سخنانی برای اعضای خانواده، همرزمان و ملت دلیر ایران می باشد.
پیکر وی مطابق با وصیتنامه شهید ابراهیم خانی در قطعه 29، ردیف 133، شماره 16 بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شده است.
کتاب شهید ابراهیم خانی
پس از سه دهه، فرزند شهید خانی با تلاش زیاد، زندگی نامه این پدر قهرمان ارتشی را که هیچوقت او را ندیده است، با همکاری حوزه هنری استان البرز به چاپ رساند. کتاب «دیدارهای ناتمام»، کتاب زندگینامه شهید ابراهیم خانی و همرزمان او، به قلم نویسندگان علی شهبازی و جواد حاجیپور تورانپشتی است.
منبع اصلی نگارش کتاب دیدارهای ناتمام، مصاحبه با همرزمان، اقوام، خانواده و نامههایی که بین همسر شهید ابراهیم خانی و وی رد و بدل شده، است.
بخشی از این کتاب:
«هر رفتنی برای من تجربه کردن مرگ بود. میترسیدم. با هربار رفتنت، تمام وجودم میلرزید، مثل یک زلزلهی همیشگی. تصور کن همه جا بلرزد، همیشه بلرزد. بعد از رفتنت حسین باز گفت: "بابا اَبی… بابا اَبی… بابا رفت…" در سکوت برگشتیم خانه. هر وقت بدرقهات میکردم، تنها دلخوشی ام می شد نامه نوشتن. نبودنت مثلِ شیء گمشدهای به گوشهی ذهنم آویزان میشد. این روزها که چهار سال از رفتنت میگذرد، هنوز هم نامههای تو را میخوانم. عکسهایت را جلوی خودم میچینم و گاه یادم میرود که دیگر نیستی… »
انتهای پیام/