فردای قیامت مسئول هستید
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید "رضا مفتاحی" یکم فروردین ۱۳۳۹، در روستای آردهه از توابع شهرستان کرج به دنیا آمد. پدرش عربی و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. کارگر بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. یازدهم آبان ۱۳۶۱ در عینخوش توسط نیروهای عراقی با اصابت گلوله به شهادت رسید و در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
آنچه در ادامه میخوانید متن وصیتنامه شهید «رضا مفتاحی» است.
بسم الله الرحمن الرحیم
* إنّالله و إنّاالیه راجعون * بازگشت همه به سوی اوست.
هان ای زندگان: آگاه باشید که قافلهی مرگ همچنان به مقصد نیستی در حرکت است و شما نیز بهزودی بدان ملحق می شوید... بیدار باشید تا بتوانید جسورانه مرگ را انتخاب کنید، قبل از آنکه در چنگال مخوفش گرفتار شوید و بمیرید. این وصیّتم بر همگان است خصوصاً پدر، مادر، برادر، خواهرانم و بر هر کسی که پیامم را می شنود. مبادا! بر کشتهای از پویندگان راه خدا آه حسرت بکشید و در افسوسش دل سوزانید و مشیّت حضرت حق خشم گیرید!؟ قبل از هر چیز باید بگویم که کشته شدن من و هزاران جوان مسلمان دیگر فقط به جرم اعتقاد به وحدانیّت خدا و رسالت محمّد بن عبدالله (ص) می باشد و بدانید که این کشته شدنها، یک نوع باختن نیست، بلکه یک فوز عظیم است که خدا هر کدام از بندگانش را که شایسته ی این فوز بداند را به این نعمت بزرگ مفتخر می سازد، بنا بر این بدیهی است که در چنین کشته شدنی هیچگونه حزن و اندوه، سوز و آهی روا نیست (شهادت) ... مرگ پر افتخاریست که بارها به آن نزدیک شدهام ولی نصیبم نشده، شاید لایق شهید بودن نیستم، زیرا که شهید مقامی والا دارد و من فردی گناهکار و خوارم، اینک که با یاری خدا به جبهه آمده ام نه برای انتقام و چیزهای دیگردنیوی بلکه فقط و فقط برای احیای دینم و تداوم انقلابم و امنیّت میهنم و بالاتر از همهی اینها برای رضای (الله) پای در پوتین مینهم و خدا را به یاری میطلبم و از او میخواهم که هدایتم کند. دوست و دشمن و ملّت شهیدپرور ایران بدانند که آگاهانه راهم را برگزیدهام و این را هم باید بگویم که ما برای خاک و میهن نمیجنگیم، بلکه برای اسلام میجنگیم و هنگامی که قطرهی خونم بریزد شعاری جز الله اکبر خمینی رهبر سر نخواهم داد. برای آخرین بار پدر عزیز و زحمتکش و مادر عزیزی که رنج ها و زحمتهای زیادی برایم کشیدید و هیچ حاصلی از دسترنج خود نبردید، سلام عرض میکنم و امیدوارم که مرا ببخشید و از شما میخواهم که به جای گریه و زاری خوشحال باشید و به خدا امیدوار باشید، فرزندی که در راه او دادهاید از خود اوست، همه چیز از اوست، هیچ چیز غیر او نیست. پدر و مادرم! امیدوارم که بعد از شهادتم ناراحت نباشید و در عزای من فقط برای امام حسین گریه کنید، چون امام حسین (ع) غریب و مظلوم بود.
مادرم و خواهرانم! زینبوار باشید و پیام امام حسین (ع) را همچون خواهرش زینب به جهانیان برسانید و امیدوارم در خطّ امام و ولایت فقیه باشید و مبادا امام را تنها بگذارید. برادرم راهم را ادامه بده، نه برای انتقام، بلکه برای مبارزه با دشمنان اسلام اسلحهام را بردار و به جنگ با کافران و مزدوران برو. ای پدر و مادری که با سختی ها و رنج ها مرا بزرگ کرده اید و با تمام مشکلات ساختید و مرا به اینجا رساندید، خب به هر حال انسان باید اول آخر از دنیا برود، چه بهتر که انسان در راه خدا شهید شود تا در بستر جان دهد. امیدوارم پدر و مادر خوب و صبوری باشید تا خداوند شهادتم را قبول کند. از همگی شما و خاله ام و خصوصاً دختر خالهام کلثوم که خیلی از من ناراحت است و من خودم را مدیون او میدانم حلالیّت می طلبم.
امّت حزب الله! مبادا رسالت خود که ادامه دهندهی راه شهیدان هستید انجام ندهید فردای قیامت مسئول هستید. پیام من همچون پیام سایر شهداء، حمایت از اسلام، ولایت فقیه و روحانیّت، این پشتوانهی مستحکم انقلاب و دلسوزان و پیشتازان انقلاب اسلامی است و بدانید و آگاه باشید که من راهم را داوطلبانه و آگاهانه انتخاب کرده ام و عاشقانه به میدان جنگ رفتم و برایم بسیار مایهی بسی افتخار است که در ماه محرم، ماه امام حسین (ع)، ماهخون برشمشیر، حملهی خود را بر دشمن کافر آغاز میکنیم و امید آنکه به کربلای حسین بن علی (ع) برویم. از شما میخواهم برای سلامتی امام دعا کنید و کسانی که به دیدار امام میروند سلام مرا برسانند. شما را به خدای بزرگ می سپارم. خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. مرگ بر ضد ولایت فقیه. مرگ بر آمریکا و شوروی و منافقین و صدام. یا حسین. هر که از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست / عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود
وصیتنامهی سرباز وظیفه رضا مفتاحی تاریخ ششم آبان 1361، دهم محرّم عاشورای حسینی
پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّت نامه و مطابقت با آيات و روايات
پيام شهيد: با ياری خدا به جبهه آمده ام نه برای انتقام و چيزهای ديگر ... فقط و فقط برای احيای دينم و تداوم انقلابم و امنيت ميهنم و بالاتر از همه اينها برای رضای (الله) پای در پوتين میجنهم و خدا را به ياری میطلبم و از او میخواهم که هدايتم کند.
شاهد قرآنی: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (توبه/111)
در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است همان كسانى كه در راه خدا مىجنگند و مىكُشند و كشته مىشوند. [اين] به عنوان وعده حقّى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست. و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معاملهاى كه با او كردهايد شادمان باشيد، و اين همان كاميابى بزرگ است.
انتهای پیام/