هنرمندان ایثارگر را گم نکنیم!
به گزارش نوید شاهد البرز؛ روحش را با هنر جلا میدهد و میراثدار پدری است که والاترین هنرها، «هنر ایثار» را به نمایش گذاشته است. فرحناز معبودی متولد سال ۱۳۵۶ در تهران است که اکنون ساکن شهر کرج و فرزند پنجم جانباز متوفی مرحوم «محمد معبودی» است.
نقاشی؛ ارث پدری
او که دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی است این رشته را تا مقطع دکتری ادامه داده و در حال حاضر مدرس دانشگاه فرهنگیان حکیم فردوسی استان البرز و دبیر شاغل در دبیرستان فاطمیه این استان است. این بانوی هنرمند از آنجایی که اهل شعر و شاعری هم هست با کلام «سهراب سپهری» جانی لطیف به کلامش میبخشد و در پاسخ به خبرنگار نوید شاهد که از چگونگی بروز و ظهور استعداد خوشنویسیاش سوال میکند، میگوید: «در مورد استعداد خوشنویسی عرض کنم که به قول سهراب سپهری، پدرم نقاشی میکرد، خط خوبی هم داشت، تار هم میساخت، تار هم میزد» که البته پدر من «نی» میساخت و «نی» هم میزد. او خط زیبایی داشت به همان شیوه و سبک قدما، تا حدودی هم نقاش خوبی بود. در کل استعداد هنری خوبی داشت اما حیف که تعلیم ندیده بود. من این استعدادها را از او کسب کردم و بعد به تربیت آنها پرداختم.»
هنرمندی با خط تحریری
وی در مورد هنر خوشنویسی و سبک خطاطیاش بیان میکند: «من در هیچ دوره آموزشی خوشنویسی شرکت نکردم اما با تمرین و ممارست زیاد توانستم بالاترین درجه را با نمره ۲۰ در آزمون انجمن خوشنویسان کسب کنم اما در مورد نگارگری تقریبا ده سال پیش مدت محدودی کلاس آموزشی شرکت کردم و بعد با تهیه کتابهای این رشته، خودم در منزل به تمرین پرداختم و آثاری را نیز اجرا کردم. خوشنویسی که از اسمش هم پیداست یعنی خوش و زیبا نوشتن؛ یعنی چشمنواز و دلبرانه نگاشتن. خوشنویسی یا خطاطی، نوشتن همراه با خلق زیبایی است. اگرچه گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناختی خلق کند. از این رو، خوشنویسی با نگارش ساده مطالب و حتی طراحی حروف و صفحهآرایی متفاوت است. به خاطر دارم؛ پدرعزیزم همیشه میگفتند: "وقتی شما نامههای مرا مینویسی معمولا هر کجا که مراجعه بکنم جواب مثبت میگیرم چون قبل از اینکه نامه را بخوانند این خط و نوشتار نامه است که جلب توجه میکند و پاسخ مثبت میگیرد. ناگفته نماند که من بیشتر خط تحریری کار میکنم چون لوازمش در دسترستر و نوع خط هم کاربردیتر است اما کمابیش خط نستعلیق و شکسته هم مینویسم.»
هنرمندی با نقش و نگار
این هنرمند نگارگر در مورد هنر نگارگریاش میگوید: «نگارگری یکی از زیر شاخههای طراحی سنتی است که در میان آثار مختلف طراحی و نقاشی سنتی از تنوع موضوع، رنگآمیزی، ترکیببندی و گستردگی بیشتری برخوردار است. این هنر در بیشترِ فرهنگ های جهانی و به ویژه ایران وجود داشت و همواره با هنر کتابت یا خطاطی همراه بوده است.
می توان گفت: "نگارگری هنری است که مستقیم از نظام عاطفی و حسی و فکری زندگی مردم ایران زمین مایه گرفته است و هم پای زندگانی تاریخی مردم ایران دگرگون شده است. نکته قابل توجه اینکه در میان هنرها، هنر نقاشی میتواند نزدیکترین پیوند را میان تفکر و احساس برقرار سازد. در بین شیوههای گوناگون نقاشی، هنر نگارگری ایران با استفادهی صحیح از به کار بردن رنگ، شکل و فضا شاید یکی از شیوههای موفق باشد. شیوه طراحی نگارگران ایرانی نیز دنبالهرو هنر خوشنویسی در خط فارسی است و چون طراحان ایرانی، خوشنویسان چیره دستی نیز بودهاند به همین دلیل فن قلمگیری را در طراحی و نگارگری ایرانی به کار بردهاند. ویژگی اصلی در هنر نگارگری استفاده هنرمندان از خطوط منحنی، عدم رعایت حجم، دوری و نزدیکی اشیا است. هنرمندان با قلمگیری یا پیچاندن قلم، ضخامت خطوط را در نقاشی تغییر میدهند و تکرار این عمل موجب پیدایش سایه روشن و حجم در تصویر میشود. بهطورکلی میتوان گفت خط و قلمگیری دو رکن اصلی در نقاشی ایرانی (نگارگری) هستند.»
اثرگل و مرغ؛ هنر دست هنرمند ایثارگر
فرحناز معبودی در مورد خلق اثر گل و مرغ که در آثار او است، نیز میگوید: «هنر نگارگری ایرانی هرچه از مرحله عینی به سوی مرحله ذهنی پیش رود، مفهوم وسیعتر و کلیتری را بیان میکند. در واقع انتزاعی کردن نوعی سادهسازی به منظور رسیدن به معنای عمیق و پالایش یافتهتر است که هنرمند میتواند به مدد آن تصاویر جدیدی بیافریند بدون آن که نمونهای از آن در طبیعت وجود داشته باشد. درک هنری در نگارگری ایرانی مبتنی بر عالم خیال است که در این عالم، امیدواری، نشاط، خوبی، زندگی و هستی جاری است. از این رو هر جزء از اثر از زیباترین زاویه و مناسبترین اندازه با هماهنگی کامل مورد استفاده قرار می گیرد. در حقیقت نقاشی ایرانی نوعی عرفان تصویری است که همواره با عرفان نوشتاری هماهنگ است. به همین دلیل ارتباط تنگاتنگی با خوشنویسی، ادبیات، مفاهیم دینی، روایات تاریخی و گاه زندگی روزمره دارد. نگارگری ایرانی انواع مختلفی دارد که بنده بیشتر در زمینه گل و مرغ آثاری را خلق نموده ام.»
معبودی به هنر تذهیب که در آن زمینه نیز فعالیت دارد، هم میگوید: «بنده در زمینه تذهیب نیز فعالیت میکنم و کارهایی را به انجام رساندهام. تذهیب را می توان مجموعه ای از نقشهای بدیع و زیبا دانست که نقاشان و مذهبان برای هرچه زیباتر کردن کتابهای مذهبی، علمی، فرهنگی، تاریخی، دیوان اشعار، جُـنگهای هنری و قطعههای زیبای خط به کار می برند. تذهیب، همچون نقاشی، دارای مکتبها و دوره های خاصی است؛ چنانکه می توان از مکاتب سلجوقی، بخارا، تیموری، صفوی و قاجار و شعب مختلف آنها نام برد. نکته جالب توجه در مقوله تذهیب این است که می توان گفت: تذهیبهای دوره های مختلف، بیان کننده حالات و روحیات آن دوره ها هستند. در برخی کشورها نیز کار تذهیب انجام میشود اما بسیار با هنر تذهیب ایرانی متفاوت است و میتوان گفت: تذهیب ایرانی در جهان، یگانه است.»
پدری سلحشورانه در کربلای 4
این هنرمند از پدرش جانباز«محمد معبودی» چنین روایت میکند: «خاطره پدرم را از سال ۱۳۶۴، زمانی که من ۸ ساله بودم، به یاد دارم. او همیشه صبح های زود موقعی که هوا هنوز روشن نشده بود میرفت. در آخرین اعزامش خاطرم هست تک تک بچه هایش را بوسید و رفت. او آرپیجی زن بود. تعریف می کرد که در یک مرحله از عملیات کربلای ۴ که با هدف بازپس گیری مهران انجام شده بود ابتدا پسر جوان رزمنده ای که به او گلوله آر پی جی میدادند شهید میشود و بعد پدرم مجروح میشود. از لحظات اولیه مجروحیتشان تنها چیزی که به خاطر دارم و برایمان تعریف میکردند این بود که می گفت: در یک لحظه پشتم به شدت سوخت و بعد از آن دیگر در خلسه بودم. درد نداشتم انگار رها شده بودم، نوعی بی وزنی و بی جسمی دیدم که شش نفر مرا بلند کردهاند و میبرند؛ چونان برگ در دستان باد، صدای چه چه بلبلها را میشنیدم و بعد دیگر هیچ... . زمانی که به هوش آمدم در بیمارستان رشت بودم، بیمارستان تجهیزات کافی نداشت لذا دوباره مرا به کرمانشاه منتقل کردند و از آنجا هم دوباره مرا به بیمارستان شهید چمران اصفهان فرستادند و درمان جدی در آن بیمارستان شروع شد. وقتی با برادرم و خواهر بزرگترم به عیادت پدرم رفتیم و از دیدن بچه هایش خیلی خوشحال شد. تشنه بود. مدام آب میخواست. پرستار گفت: اصلا به پدرتان آب ندهید. فقط خواهرم دستمال تمیزی را خیس می کرد و روی لبهایش می کشید. ما از اصفهان برگشتیم و چند وقت بعد وقتی در حال بازی با دوستانم بودم یک استیشن نخودی رنگ در کوچه پارک کرد و بعد دو نفر از ماشین پیاده شدند و زیر بغل مرد میانسال نحیفی را گرفتند و از ماشین پیاده کردند. نشناختمش... آنچه آخرین بار من از پدرم دیده بودم مردی قوی هیکل و درشت اندام، چهارشانه با موهای مجعد، شخصیتی هژمونیک که میتوانست الگوی هر جوانی باشد... مرا صدا کرد... تعجب کردم، این غریبه که بود که مرا میشناخت... با بچه ها به طرف ماشین دویدیم... از نزدیک تازه شناختمش، جرات نکردم بغلش کنم. خیلی ضعیف بود... خلاصه آن روزها گذشت...پدرم بعد از آن روز چندین بار هم عمل جراحی های کوچک و بزرگ انجام داد. اما ریه هایش دیگر آن ریه های سابق نشد. تا آخرین روزهای عمرش هم ترکشهای کوچک و بزرگی در تمام بدنش بود. گاهی خودش هم عملیات ایضایی انجام میداد و به خارج کردن ترکشهایی که به سطح بدن نزدیکتر بودند اقداممی کرد.»
نقاشی خط ساز و آواز هنرهای یک جانباز
این فرزند جانباز به هنرهای پدرش هم اشاره می کرد و میگوید: «پدرم استعداد عجیبی در تمام هنرها داشت. نقاشی، خط، ساز و آواز... اما حیف که روزگار هرگز فرصت پرورش استعدادهایش را نداد وگرنه استاد بیبدیلی میشد. من هم این استعدادها را از پدرم کسب کردم و تا حدودی هم به پرورش آنها پرداختم.»
معبودی در ادامه از نمایشگاههایی که در آن شرکت داشته است، نیز چنین بیان میکند: «تا کنون در نمایشگاه ها و مسابقات زیادی شرکت داشته ام. مثلاً در سال ۱۳۸۴ در مسابقات کشوری خط رتبه دوم را کسب کردم. در مسابقات کشوری هنرمندان ایثارگر رتبه تشویقی در رشته تذهیب را کسب کردم و در مسابقات استانی آموزش و پرورش و پرسش مهر ریاست جمهوری بیشتر اوقات رتبه های اول استانی را تمامی رشتههای هنری که شرکت کردم راکسب نمودم که به جهت تعداد بالای آنها از ذکر این موارد خودداری می کنم. در زمینه تحصیلی نیز در تمامی مقاطع رتبه اول را داشتم. البته بنده در زمینه علمی مقاله های زیادی در مجلات علمی- پژوهشی و isi و چهار کتاب نیز تا کنون به چاپ رسانده ام. در سال ۸۵ جایزه ویژه ریاست جمهوری را در جشنواره بین المللی فارابی گرفتم.»
این هنرمند موفق نیز از برنامههای آیندهاش نیز چنین بیان میکند: «تحصیل و تدریس در مدرسه و دانشگاه و مشغله کاری زیاد، فرصتی برای انجام فعالیتهای هنری بنده باقی نمیگذارد اما به محض اینکه بازنشسته شدم به طور جدی به نقاشی و خط و موسیقی خواهم پرداخت. یک سری کارهای نیمه تمام هم دارم که زمان تکمیلشان را پیدا نکردم. در اولین فرصت به تکمیل آنها اقدام خواهم کرد. به ویژه کار تذهیب که به جهت ظرافت کار، زمان زیادی را میطلبد.»
روح لطیف هنر در زندگی
این استاد دانشگاه با بیان اینکه زندگی من از هنر تاثیر بسیاری پذیرفته است، بیان میکند: «روح لطیف هنر در هنرمندان دمیده می شود و از آنها به واقع انسانهایی مهربان، دلسوز و رئوف میسازد. هنر که وارد روحت شود کل زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد. رنج مردم رنجورت می کند و شادیشان شادت... هنرمندان عموما در رد پای مردم حرکت میکنند و محبوبیتشان را مردم و جامعه تعیین میکند. بنده که البته خودم را هنرمند نمیدانم اما به واقع تاثیر عجیب هنر را در روح و روان، تصمیمات، شغل و به طور کل در تمام جریان زندگیام مشاهده کردهام.»
هنر را باید زندگی کرد
وی همچنین به علاقه مندان عرصه هنر توصیه میکند: «توصیهام به علاقهمندان امور هنری ابتدا کشف استعدادهایشان است و پس از پرورش و تمرین و ممارست در تقویت و بروز و ظهور و آن استعدادهاست. به هنر نه به عنوان پیشه باید نگریست و نه به عنوان سرگرمی بلکه هنر را باید زندگی کرد.»
افق های گشوده هنر در دفاع مقدس
معبودی با تاکید بر اینکه هنر اثر بخشترین ابزار برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است، بیان میکند: «هنر و هنرمند تاثیر بسزایی در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت دارند و نباید از تأثیر هنرمندان در بخش های مختلف از جمله نقاشی، خطاطی، خوشنویسی و غیره در ترویج این فرهنگ غافل بود. به جرات میتوان گفت: "دوران هشت سال دفاع مقدس افقهای روشن و تازهای با تاسی از فرهنگ عاشورا در قلب ادب و هنر این مرز وربوم گشود و بستر مناسبی برای شکوه بیشتر ادبیات و هنر که از اندیشهی والای هنرمندان و شاعران این سرزمین تبلور یافته بود،فراهم کرد.»
این هنرمند رو به مسئولان میگوید: «بسیار پیش از این گفتهایم و گفته اند که تعداد هنرمندان و تاثیرگذاران این عرصه زیاد نیست. گمشان نکنیم، از یاد نبریمشان. گاهی مدت زمان زیادی میشود که هیچ کس به یاد هنرمندان ایثارگر نمی افتد و گویی به طور کامل فراموش شده اند. حمایت ویژه ای هم از سوی بنیاد انجام نمیگیرد نه حمایت های مالی در تهیه تجهیزات و لوازم مورد نیاز هنرمندان و نه هیچ توجه دیگری. کاش حداقل در این ایام که دیگر کمتر درگیر بیماری کرونا هستیم و محدودیتها برداشته شده است، اردوهایی با حضور هنرمندان شاخص ایثارگر برای آشنایی بیشتر آنها با یکدیگر برگزار شود. در سالهای قبل بیشتر از این دست برنامهها در باب اردوهای فرهیختگان ایثارگر داشتیم که اکنون به طور کامل به ورطه فراموشی سپرده شدهاست.»
جانبازان، مدافعان دل و جان سوخته میهن
این فرزند جانباز در پایان با اشاره به حماسه جانبازان معزز کشورمان می گوید: «جانبازان، دریابیمشان... میراث یادگاران جنگ را دریابیم.آنها تنها بازماندگان مدافعان دل و جان سوخته میهنند. اگر از یاد ببریمشان، دلشان که بشکند و خود را از یاد رفته ببینند دیگر نمیتوانند الگو باشند برای جوانان این سرزمین و آن وقت درس عبرت میشوند و آن روز حتما روز زیبایی نخواهد بود... باید که شهدا و ایثارگران و خانواده هایشان همیشه در راس باشند چرا که این سرزمین، پیوسته آماج حملات دشمنان دور و نزدیک بوده است و جوانان باید ببینند و بدانند که جامعه و حاکمیت قدر فداکاران جان برکفش و خانوادهشان را میداند تا فردا روزی اگر باز وطن نیاز به مدافع داشت، پشتش خالی نباشد و دست تنها نماند میان گرگها...»
گفتوگو از اباذری
خط تحریرشون خیلی زیباست.
زبان عاجز و چشم حیران.
واقعا خوشحالیم که فرصت شد با دکتر معبودی اشنا شدیم
هنرمند ، مقتدر ، شجاع ،