شهدا روشنکننده راه بودند
به گزارش نوید شاهد البرز؛ «زهرا خوبکویی» از زائران اربعین حسینی در دلنوشتهای از تجربه اولین سفرش به کربلای معلی نوشت.
«کسی که پیاده به زیارت قبر حضرت امام حسین (ع) رود، خداوند متعال به هر قدمی که بر میدارد هزار حسنه برایش ثبت و هزار گناه از وی محو میفرماید و هزار درجه مرتبهاش را بالا میبرد.
خوب گوش کن! میشنوی! صدای دعوت آسمانی در راه است! صدایی که هر لحظه به تو نزدیک تر میشود! صدایی که توراه به قدم های جابر میرساند تا به ارباب برسی.
هرچیزی زینتی دارد، اما زینت ما که در پیاده روی اربعین بودیم همین تاول های پا هست، بزرگ و کوچک نمیشناسد، شوق رسیدن به بین الحرمین، شوق وصال همه را بی تاب کرده است. گویی قطرات باران که یکجا جمع میشوند و سیل خروشانی به راه می اندازند که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده است.
باهر قدم، عطر شهدا در فضا پخش میشد،گویی شهدا در مسیر هستند و خوش آمد گوی زائران. به یاد شهدا و علما که دل را راهی کرب و بلا میکردند، قدم برمیداریم. شهدا راه را نشان میدادند، روشن کننده مسیر بودند. برای فتح این راه چه خون ها که ریخته شد و همه شهدا به عشق این گشایش جان خود را بر کف نهاده و جانانه پا در رکاب ولی فقیه زمان به سمت کربلا حرکت کردند.
یادو خاطره شهدا از ذهن ها و جانها فراموش نخواهد شد،به یاد شهید محمد معماریان،حمید سیاهکالی، ابراهیم هادی،محمد علی نیری، ابومهدی المهندس وحاج قاسم عزیز و دیگر شهدا قدم برداشتیم.
این یک سفر معمولی نبود، سفر توام با عشق و محبت بود، پر از خاطرات زیبا و تکرار ناشدنی، هرچه خواستیم فراهم شد... ارزش یکبار تجربه کردن را دارد.
دیدار ارباب در پیاده روی اربعین آن هم برای اولین تجربه، خیلی لذت بخش بود،خیال بودو رویا،وقتی به نجف،ایوان طلای حضرت امیرالمونین رسیدم تازه فهمیدم که بیدارم،خواب نیست،اشک های وصال به حرم چیزی شبیه به رویا بود:*من!حرم مولایم امیرالمومنین!* دو کلمه متناقض در کنار هم قرار گرفته بود و چه لحظه شیرینی!
ورود به کربلا، قلب به شماره افتاد، باور کردنی نبود، کربلا و من، آن هم یکجا، مگر میشود، بازهم امام حسین ما را شرمنده کرده بود، بیخود نیست که میگویند *خیلی حسین زحمت مارا کشیده است*
قدم ها به نیت فرج از طرف شهدا بود، افسوس که اورا ندیدیم.»
انتهای پیام/