تیرانداز نمونهای که شهید مدافع حرم شد
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید عباس آسمیه، در دهم تیرماه سال 1368 در رجایی شهر کرج، در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. او دومین فرزند خانواده بود. از کودکی به هئیت و حضور در مساجد و ذکر اهل بیت (ع) علاقه داشت. بسیار آرام و خوش اخلاق بود. کارهایش را آرام و خاموش انجام میداد. بعد از گرفتن دیپلم در رشته مدیریت بازرگانی وارد دانشگاه قزوین شد. در دوره راهنمایی عضو بسیج شد و چهارسال به صورت افتخاری خادم مسجد معصومه (س) در محله 13 آبان کرج بود. در سال 1391 با مدرک لیسانس مدیریت بازرگانی فارغ التحصیل شد و بعد به دلیل علاقهاش به خدمت، وارد واحد هوافضای سپاه شد. مدتی بعد به عنوان تیرانداز نمونه انتخاب شد. قصد داشت به سوریه اعزام شود تا از حرم حضرت زینب (س) دفاع کند.
همیشه با وضو بود و مراقب رفتارش با اطرافیانش بود. از آن جا که به علوم اسلامی علاقهمند بود به مطالعه کتابهای حوزوی علاقه داشت.
در سیزدهم دی ماه 1394 به سوریه اعزام شد. پس از حضور در مناطق تحت کنترل گروه تروریستی در نبرد با آنها در استان حلب در شمال سوریه در منطقه خانطومان به شهادت رسید. پیکر این شهید چند روز پیش به وطن بازگشته است.
****
مادر شهید آسمیه میگوید: عباس خیلی اهل حیات و مسجد بود و از هر فرصتی برای حضور در مجالس اهل بیت استفاده میکرد و میگفت: زنده بودن من مدیون ماه محرم و صفر است که بیشتر اوقات صبح ها به یاد امام حسین روضه می خواند و بر سینه میزد به او میگفتم: عباس جان قلب پاره میشود اینقدر سینه نزن! در جواب لبخند میزد و میگفت: آنکس که برای او سینه میزنم خودش محافظ من است. همیشه با وضو بود. بسیار با اخلاق و با تقوا بود.
همچنین این مادر شهید تعریف میکند: عباس اخلاقش خیلی خوب بود و فرمانده اش میگفت: عباس هفتهای یک خواستگار دارد. در ایام اربعین با خانوادهای در شیراز آشنا شدیم و دو خانواده نیز گفتگوهایی با هم داشتیم؛ قرار بود وقتی از ماموریت سوریه برگشت مراسم بگیریم که گویا قسمت پسر من بود رخت دامادی تنش کند.
وی در خاطره ای دیگر بیان میکند: دو سال بود وارد سپاه شده بود مدتی بود به عنوان تیرانداز نمونه انتخاب شده بود. وقتی اعتراض مرا به خطرناک بودن کارش میشنید، می گفت: مادرجان، غصه من رو نخور. من به عشق کسی می روم که اگر تیر بخورم میدونم خودش برای بردن من میاد.
انتهای پیام/
از باغ حرم، بوی گل یاس آمد
از تربت پاک، دُرّ الماس آمد
از بام حرم کبوتر خونین بال
در قامت یک شهید، عباس آمد
حسین شادمهر - فردیس