عملیات مهمی در پیش است!
به گزارش نویدشاهد البرز: شهید « حسین آژیر» فرزند «قدرت اله» و «منیژه» است که در سال 1342، در شهر کرج چشم به جهان گشود. وی درحالیکه محصل بود به عنوان رزمنده ای بسیجی پا به جبهه و دفاع از وطن نهاد و وی در دشت عباس بعد از مجاهدت ها و دلاوریهای فراوان در تاریخ چهارم فروردین ماه 1361، با اصابت ترکش به درجه شهادت نایل آمد و تربت پاک شهید در گلزار شهدای گچسر نمادی از ایثار و شهامت است.
متن نامه یه یادگار مانده شهید «حسین آژیر» را بخوانید.
با درود و سلام به رهبر عزیزمان خمینی كبیر و با درود به روان پاك همه شهدای اسلام و با درود و سلام به امت قهرمان و شهیدپرور ایران نامهام را آغاز میكنم. ضمن سلام و سلامتی شما را از خداوند قادر و توانا خواهان و خواستارم و امیدوارم كه هیچگونه ناراحتی نداشته باشید و اگر از احوالات این جانب پسر دایی خود حسین خواسته باشید؛ بحمدالله خوب است و هیچ كسالتی نیست. مادر نامه پر از مهر و محبتی كه برایم نوشته بودید بهدستم رسید و خیلی خوشحال شدم. نامه ای كه شما و محمدعلی از طرف پدرم برایم نوشته بودید در تاریخ بیست و چهارم اسفند ماه 1360 بهدستم رسید و یك نامه از عباس برایم رسید كه یك روز جلوتر از نامه شما به دستم رسیده بود و قبل از اینكه نامه شما بهدستم برسد قرار بود كه خودم برای شما نامه ای بنویسم و موضوعی بوده كه باید با شما در میان بگذارم.
ما چند روزی است كه از پادگان دو كوهه به جبهه پِلِتا در دشت عباس و تجاده و دزفول و دهلران اعزام شدیم و نامهای كه الان مینویسم؛ بیست و پنجم اسفند ماه 1360است و نامهای كه برایتان مینویسم مقداری بدهی دارم كه بعداْ توضیح می دهم تا پول آنرا از پدرم گرفته و به صاحبش پس بدهید چون عملیات گسترده ای در پیش است و امكان آن خیلی زیاد كه در این عملیات جان سالم بدر ببرم و از این جهت این نامه را برایت نوشتهام كه اگر در این عملیات به افتخار شهادت نائل آمدم. آدرسی را كه در آخر نامه می نویسم و همچنین مقدار پولی را كه به همكارم از پدرم گرفته و پست كنید و فقط پول آن را از پدرم بگیرید در غیر این صورت مدیون خواهید بود چون تیپ محمدرسول الله كه یك گردان آن حمزه است و جز این گردان هستیم. عملیات بسیار خطرناكی در پیش دارد كه باید پنج كیلومتر از وسط دشمن عبور كرده و از پشت حمله كنیم.
برایتان بنویسم كه در كدام جبهه است باید بگویم كه من از غلام خبری ندارم چون روز اولی بیست و چهارم بهمن ماه 1360 ما به اهواز رفتیم. فردای آن روز غلام را به پایگاه مدنی در اهواز دیدم و وقتی كه ما به اندیمشك رهسپاربودیم آنها هنوز درپایگاه مدنی بودند و دیگر اطلاعی ازاو ندارم و چند بار قرار بود كه به اهواز بروم تا او را ببینم ولی مرخصی ندادند و الان هم نمی دانم كه در كدام جبهه است و موضوعی كه درمتن نامه نوشته بودم برایتان آدرس آنرا برایتان مینویسم. مقدار 120تومان پول به حمید چراغی بدهكارم كه آنرا به خیابان چالوسی پاساژ زكیخانی نبش فروشگاه محمل بدهید و مقدار 70تومان پول به جعفرشكری آدرس او را دقیقاْ نمی دانم ولی در خیابان فروغی قزوین در یكی از پاساژهای فرش فروشی بدهید و اگر از گرفتن پول امتناع كردند به هر نحوی كه شده پول را به آنها بدهید تا مدیون كسی نباشم و امیدوارم كه مراببخشید كه نامهای اینقدر از هم گسیخته است توانستم آنجوری كه باید و شاید برایتان بنویسم چون بیشتر از این فرصت نبود دیگر بیشتر از این سرتان را به درد نمی آورم به امید پیروزی مسلمین بركفار شما را به خداوند بزرگ می سپارم خدا نگهدار.
دزفول پادگان دـ ج صندوق پستی 20-70 تیپ محمدرسول الله گردان حمزه گروهان 3دسته1 (آژیر)
كرج برسد به دست محمدطاهر آژیر رسیده گشایش فرمایید.
دوستدار شما حسین آژیر بیست و پنجم سفند ماه 1360
انتهای پیام/