در کلام و حیات طیبه شهیدمیرزائی روایت شده است؛
شهیدابوالقاسم ميرزائی از شهدای دوران دفاع مقدس است. خواهرش می گوید: «او مدام در جبهه بود. هر بار كه از او مي خواستم قدري در كنار ما باشد، امتناع مي‌کرد و مي‌گفت: اكنون درب بهشت نيمه باز است و بايد به پهلو وارد شويم، اگر بسته شود ديگر فرصتي نيست.»  

ابوالقاسم ميرزائي

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهیدابوالقاسم ميرزائی، سومين فرزند علي‌اكبر و عذرا  در بيست و يكم تير 1343 در شهر تهران متولد شد. از همان كودكي داراي اخلاق شايسته و نمونه بود. به پدر و مادرش احترام مي‌گذاشت. دوره ابتدايي را در مدرسه عمار تهران سپري كرد، اما برای كم بودن درآمد خانواده به كارگري پرداخت و شبانه به تحصيل ادامه داد و تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. در اكثر تظاهرات و راهپيمایی‌ها شركت مي‌كرد. عضو فعال بسيج بود و به فعاليت نظامي در اين نهاد مي‌پرداخت كه به دليل علاقه فراوان به خدمت نظام، با تشكيل سپاه پاسداران عضو اين نهاد مقدس شد.

با شروع جنگ تحميلي در سال 1361 به جبهه‌هاي غرب اعزام شد. مدت پنج سال در جبهه حضور فعال داشت. فردي مومن و مذهبي بود. نماز و روزه‌اش هيچ وقت ترك نشد. به خواندن نماز شب مقيد بود. در سال 1363 ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج دو فرزند پسر به نام‌هاي محمد مهدي و حسين است.

خواهر شهيد در مورد او گفته است: «او مدام در جبهه بود. هر بار كه از او مي خواستم قدري در كنار ما باشد، امتناع مي‌کرد و مي‌گفت: اكنون درب بهشت نيمه باز است و بايد به پهلو وارد شويم، اگر بسته شود ديگر فرصتي نيست.»  در منطقه فرمانده گردان بود.

ابوالقاسم ميرزایی در یازدهم بهمن ماه 1366 در منطقه ماووت در عمليات بيت المقدس با اصابت تركش به بدن به شهادت رسيد. پيكر پاكش بعد از تشييع در امامزاده محمد(ع) حصارك به خاك سپرده شد.

شهيد در وصيت نامه‌اش نوشته است: «مي‌دانم كه شهادت من بار مسئوليت شما را سنگين‌تر مي‌كند و تحملش براي شما بس سخت خواهد بود. به راستي خون دادن براي انقلاب اسلامي آسان و سهل است ولي خون دل خوردن مشكل است و شما بايد خون دل بخوريد و راضي به رضاي حق باشيد. براي خدا تحمل كنيد. به ياد بدن قطعه قطعه امام حسين(ع)، اين آموزگار عاشق، گريه كنيد.»

همچنين نوشته است: «مادر جان، امروز روز امتحان است. امروز اسلام در خطر است و اگر ما از اسلام دفاع نكنيم چه كسي مي‌خواهد دفاع كند. مگر ما از فرزندان رسول الله(ص) و از فرزندان علي ابن ابيطالب(ع) عزيزتريم.

همسرم، همانطور كه در طول زندگيم معلم بوديد، در بزرگ کردن فرزندانت هم معلمي چون زينب كبري(س) باش و آنان را با تربيت اسلامي و خدا پسندانه تحويل اجتماع مسلمين بدهيد.

از شما برادرانم مي‌خواهم كه بعد از من سعي كنيد اسلحه مرا زمين نگذار و به ميدان رزم عازم شويد و اگر نمي‌توانيد به جبهه برويد در پشت جبهه به امام و اسلام عزيز خدمت كنيد. از شما امت حزب‌الله مي‌خواهم كه قدر اين نعمت رهبري را بدانيد و حركتي انجام ندهيد كه قلب نازنين او را ناراحت كنيد. زيرا او نماينده امام زمان(عج) است.»

انتهای پیام/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده