دانشجویی که خونش را مرکب پیامش در جبههکرد
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید "محمدرضا رضازادهجنتی" در سال 1342در تبریز در خانواده ای مومن و متعهد بهدنیا آمد. و دوران کودکی خویش را در دامن مادری پاک و پدر مهربان و دلسوز گذراند. او 7 سالگی به مدرسه رفت و دوران ابتدائی و راهنمایی و دبیرستان را با موفقیت کامل پشت سر نهاد و موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته راه و ساختمان از هنرستان شد و در زمان اوج گیری انقلاب، او نیز همانند دیگر همسالانش در اکثر راهپیمائیها و تظاهرات و در پخش اعلامیه های امام شرکت فعالی داشت و از تمام توان خود برای خدمت به اسلام و انقلاب استفاده می کرد. وی پس از پیروزی انقلاب روزها با خواندن درس، سنگر مدرسه را و شبها با نگهبانی و پاسدادن سنگر مسجد را حفظ می کرد و تمام روز و شب را نیز تا 2 بعد از نیمه شب به خدمت اسلام و قرآن می پرداخت.
با شروع جنگ تحمیلی به عضویت بسیج در آمد و در کنکور دانشگاه هم شرکت کرد و همانطور که خود انتظار داشت نامش در لیست قبول شدگان کنکور بود. او با خوشحالی تمام در امتحان نهائی آن نیز شرکت کرد و تا آمدن جواب در بخش تحقیقات دانشکده تربیت معلم به خدمت مشغول شد.
سرانجام در تاریخ سیام آذر ماه 1360 در حین انجام وظیفه به درجه رفیع شهادت نائل شد و بهجای دیدار از جبهه ها به بازدید عرض اعلا و به جای دانشگاه به امامزاده محمد (ع) رفت و خون پاکش را در این دانشگاه مرکب نوشتار پیام خویش قرار داد.
خانواده شهید می گویند: محمدرضا در آخرین سال هنرستان بود که برای خدمت بیشتر در راه خدا بهمدت یک ماه (فی سبیل ا...) عازم مناطق جنگی شد. او در این مدت کمتر وقت خود را صرف نوشتن نامه می کرد. وقتی از او سوال می شد چرا بیش از دو یا سه خط نامهنویسی جواب میداد: من برای کارکردن در راه خدا آمده ام نه برای نامه نوشتن و امور شخصی.
نقل از مادر شهید: یک روز وقتی می خواست به دانشگاه برود به محمد گفتم: پسرم، ریشه هایت را کمی کوتاه کن. گفت: مادر دانشگاه برای ریش دارهاست. بعد به او گفتم: اجازه بده تا برایت همسری اختیار کنم. در جواب گفت: مادر جان، جوانان و نوجوانان در جبهه ها جان خود را از دست می دهند تا از اسلام دفاع کنند. آن وقت من اینجا با خیال راحت ازدواج کنم. انشاءالله بعد از پیروزی در جنگ.
انتهای پیام/