پدرم اسطوره صبر بود/رد پای پدر را در شعرهایم میبینم
به گزارش نوید شاهد البرز؛ می گوید با پدرم مشاعره می کردم. شعر را یادگاری از او دارم. او هم ذوق شعر داشت ولی شهادت آرزویش بود. غصه اش جاماندن از رفقایش بود و در پی شهادت، از دفاع مقدس تا دفاع از حرم آل الله را پیموده بود. کتابی از او نوشته ام که صبوریش را به رخ بکشم و اینکه چقدر در صبر و بردباری شبیه خانم زینب (س) بود.
فاطمه (عطیه) قنواتی دختر شهید مدافع حرم علیرضا قنواتی در حاشیه "جشن فرشتگان زمینی" در گفت و گو با خبرنگار نوید شاهد البرز می گوید: من شعر می گویم و می نویسم. یک کتاب هم در مورد پدرم به نام «دلنوشتهای برای پدر» به چاپ رساندم. خاطرات کودکی تا جوانی و حس پدر و دختری را می نویسم. دلم می خواست اثری باشد که از پدرم بگوید. اکنون هم درحال جمع آوری اشعارم هستم.
فاطمه قنواتی با بیان اینکه محور شعرهای من آئینی و مذهبی است، میگوید: قصد دارم کتاب شعرم را هم چاپ کنم. او در این خصوص ادامه می دهد: در قالب غزل می سرایم. رابطه من و پدرم آنقدر احساسی بود که من هر وقت سراغ شعر می روم راهم به او ختم می شود و پای او به شعرهایم کشیده می شود اما هدف واقعی من از شعر گفتن، شعر آیینی است. دوست دارم در راه ظهور قدمی بردارم و کاری کنم. من و پدرم همیشه با همدیگر مشاعره می کردیم. او هم شعر دوست بود.
قنواتی از پدر شهیدش چنین بیان می کند: پدرم سال 94 شهید شد. من پسر اولم را باردار بودم. تا سه روز شهادتش را از من پنهان کردند. یک هفته طول کشید تا اینکه پیکر پدر را از سوریه آوردند و به اهواز بردند و در آنجا به خاک سپردند. او اسطوره صبر بود. شهادت در رکاب حضرت زینب (س) برازندهاش بود و او همیشه ما را به صبوری در مقابل مشکلات تشویق می کرد.
وی با اشاره به مجاهدت های شهید قنواتی در دوران دفاع مقدس از آرزوی قلبی او نیز می گوید: پدرم 54 ماه در دوران دفاع مقدس در جبهه حضور داشت. او از اینکه مانند دوستان همرزمش شهید نشده، ناراحت بود و هر وقت من برای دیدن مناطق جنگی با راهیان نور می رفتم به من می گفت: رسیدی آنجا به همرزمان شهید من بگو؛ من را تنها گذاشتید و با خودتان نبردید. من هم چون می دانستم شهادت آرزوی پدرم بود؛ آنجا که می رسیدم پیغامش را می رساندم.
دختر شهید مدافع حرم علی رضا قنواتی با بیان اینکه شهادت پدر برای دختر دلتنگی و غصه دارد، اذعان می کند: همیشه یک حس آرمانی در درون داشتم و می گفتم: اگر پدرم شهید شود من آنقدر صبور و قوی هستم که اظهار ناراحتی نمی کنم زیرا به آرزویش رسیده است و مقام شهادت مقامی والاست که نصیب هر کسی نمی شود اما الان دلتنگ لحظه ای هستم که او را ببینم. این سخن امام حسین (ع) را می دانستم که به حضرت زینب (س) فرموده بودند: زینب در شهادت من هیچوقت ضجه نزن. پدرم وقتی می گفت: دعا کن من شهید شوم، می گفتم: ان شالله که سایه ات بالای سر ما باشد. بعد از شهادتش باورم نمی شد که دیگر او را نمی بینم. مدتها هم منتظر بازگشتش بودم.
یک روز زندگی در رویا
وی در ادامه با یادآوری اینکه شهدا زنده اند، از یک روز زندگی در رویا با پدرش چنین تعریف می کند: پدر که شهید شد من زیاد گریه می کردم و می گفتم: بابا فقط یک روز به خواب من بیا و بعد برو. باور نمی کنید به خواب من آمد و گفت که من تا صبح پیشت می مانم. در خواب من و پدرم یک روز کامل با هم بودیم. در آن خواب دوباره پدرم شهید شد و او را بردند.
حالا هم هر وقت می روم سر مزار شهدای گمنام با آنها صحبت می کنم، پدر به خوابم می آید. انگار زنده است. هوای ما را دارد و راه ما را روشن نگه می دارد.
فرزند شهید مدافع حرم با تاکید بر پشتیبانی از ولایت فقیه و پشتیبانی از نظام جبهه انقلاب، از دختران سرزمینش می خواهد که پشتیبان ولایت فقیه باشند زیرا که ایشان حکیمی هستند که سکان این انقلاب را به دست گرفته و ما باید برای گذر از مهلکه ها گوش به فرمانش باشیم.
این دختر شهید مدافع حرم ادامه میدهد: انقلاب ما انقلاب مستضعفان بود. کسانی مانند پدر من رفتند که مردم زندگی راحتی داشته باشند اما پشت خانواده شهدا همه کاری می کنند که ان شالله از این به بعد کمتر شاهد آن باشیم.
وی همچنین با بیان اینکه دختر شهید مدافع حرم بودن بسیار سخت است، می گوید: هنوز همه افراد جامعه به درک اینکه دفاع در بیرون از مرزها باید باشد و نباید اجازه بدهیم که پای دشمن به وطن ما برسد و خسارت و نابودی به بار آورد، نرسیدهاند. همانطور که حضرت آقا فرمودند: "شهدای مدافع حرم اجر دو شهید را دارند. مظلومانه شهید شدند." البته که آنها نیاز به قدردانی ندارند. اما گاهی بعضی زخم زبانها و تهمت ها برای خانواده و فرزندان شهدا سخت است. پدرم انسانی بی نهایت بی تعلق به دنیا بود و چشمش جز خدا و راه خدا را نمی دید.
فاطمه قنواتی در پایان صحبت هایش شیعه را شرط ظهور می داند و می گوید: یک محقق ژاپنی یهودی در مورد مذهب تشییع چنین گفته است: "شیعه همچون پرنده ای است که یک بال آن، بال سرخ شهادت و بال دیگر، بال سبز انتظار است. شیعه زرهی دارد به نام ولایت که بسیار بالاتر از آن پرواز می کند تا در تیررس ما باشد." یک دشمن از دین ما این شناخت را دارد ولی بعضی از ما دنبال علم های غربی می گردیم. ما باید کاری کنیم که امام زمان (عج) بیاید. بقیه ادیان شاید دلیل ظهور باشند ولی شیعه شرط ظهور است.
گفت و گو از اباذری