دخترِ سرزمین من و عشق به شهدا
به گزارش نوید شاهد البرز؛ میان قبور مطهر شهدا در حال عکاسی بودم. صدای مجری مراسمی که به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س) برپا شده بود، به گوش میرسید. ته ذهنم در جستجوی دختری خاص؛ شاید دختر یک شهید برای گفتو گو در خصوص این روز بود.
او هم مثل من مشغول عکاسی با موبایل از مزار و تابلوهای عکس یک مزار بود. نزدیک تر رفتم. مزار شهیدان مجید و رسول نعمت اللهی بود. پرسیدم: با این شهدا نسبت دارید؟ گفت: بله؛ از دوستان پدرم هستند. همین پرسش و پاسخ و صفایی کلامش، به من فهماند دختری که در پی آن هستم؛ "فاطمه نیک گستر" دختر جانباز و برادرزاده شهید است.
دوستی با عمویی که شهیداست
از فاطمه خواستم بیشتر باهم دیگر صحبت کنیم و او پیشنهاد کرد؛ کنار مزار عمویش برویم و انجا صحبت کنیم. ویلچر اتوماتش را به حرکت در آورد. من هم به دنبال او راه افتادم. فاصله زیادی نبود. یک ردیف آن طرفتر از مزار دوستان پدرش، مزار عمویش بود. صحبت هایش را که شروع کرد؛ دانستم دعوت به سر مزار عمویش دلیل داشته است. او می خواست ابتدا از عمو یاد کند.
فاطمه می گوید: اینجا مزار عمویم؛ حیدر نیکگستر است. عموی عزیزم در جزیره مجنون به شهادت رسیده است. درست است که او را ندیده ام اما خیلی از حاجتهایم را از او گرفته ام. هر موفقیتی که داشتم از لطف عمو و دیگر شهدا بوده است. فاطمه در خصوص شهدا یادآور می شود که اگر شهدا نبودند ما این آرامش را نداشتیم. آشنایی من با شهدا از طریق پدر مادرم بود و البته پیگیری های خودم. اینکه آنها همه سختی ها را به تن خریدند و با سن کم جانشان را کف دست گذاشتند و راهی جبهه برای دفاع از دین و ناموس شدند و اجازه ندادند که ذره ای از این خاک به دست دشمن بیافتد؛ برای من خیلی باارزش است.
چادر انتخاب من
فاطمه بعد از گفتن از عموی شهیدش از پدرش چنین می گوید: پدرم هم جانباز است و از ناحیه مچ پا آسیب دیده است. با این حال او و مادرم بزرگ ترین پشتیبان من بوده اند. پدر تکیه گاه آدم است. اگر نباشد شاید خیلی از کارها بدون او ممکن نباشد و من به وجودشان افتخار میکنم. پدر و مادرم به من یاد دادند که از کودکی روی پای خود بایستم. روحیه بالا در تلاش کردن و پشتکارداشتن را مدیون آنها هستم. فاطمه تنها دختر خانواده است و یک برادر هم دارد. خودش می گوید: خانواده من معتقدند؛ دختر برکت خانه است.
او از آرزوهایش همبرای من می گوید : دوست دارم همه به خواسته ها و حاجت هایشان برسند. آرزویم سلامتی برای همه است؛ یهویژه سلامتی برای رهبر عزیزم و پدر و مادرم می خواهم.
در ادامه فاطمه از انتخاب های زندگی اش می گوید. او که متولد 1376 و دانشجوی ترم ششم رشته روان شناسی است، می گوید: تحصیل در رشته روان شناسی یکی از انتخاب های من است. به دلیل علاقه ای که به این رشته داشتم به بیشتر دانستن و خواندن در مورد این علم به دانشگاه رفتم و در زندگی هم برایم فایده بسیاری داشته است. اوپوشش خود را انتخاب دیگر زندگی اش عنوان میکند و می گوید: هر چه از معنویات دارم را مدیون تربیت صحیح خانواده هستم. چادر را خودم انتخاب کردم و افتخار می کنم به اینکه محجبه هستم. ارزش و قیمت خودم به عنوان یک دختر را نشکسته ام. البته من دوستان زیادی از تیپ های مختلف دارم اما تا کنون با کلام به هیچ کدام نگفتهام که چادر بپوشند یا حجاب بیشتری داشته باشند.
این دختر جانباز به دِینی که شهدا و ایثارگران بر گردن ما دارند اشاره می کند و می گوید: دختران سرزمینم، خواهران هموطن، برای ادای دین شهدا؛ قدر خود را بدانند و در تحصیل مدارج علمی کوشا باشند و در ساختن ایرانی آباد و آزاد از تلاش خسته نشوند.
جهاد و مقابله با کرونا
فاطمه را در صفحه اینستاگرامی اش بیشتر شناختم. با رنگ و قلم مو کاردستی هایی با موضوع های مذهبی و شهدایی رنگ آمیزی و درست می کند، مادرش هم می گوید: در روزهای ابتدایی شیوع کرونا که با کمبود ماسک روبه رو شده بودیم؛ فاطمه در تولید ماسک کمک می کرد و پارچه ها را برش می زد. هرگز من نقصی را در فاطمه ندیدم و کاری نبوده که بخواهد و انجام ندهد. او آنقدر تلاشگر است که در خانواده و اقوام کسی نقصی در او نمی بیند. همانطور که می گویند؛ دختر برکت خانه است؛ فاطمه هم برکت خانه ما است. دخترم همیشه سعی کرده شأن و شخصیت و وقار یک خانواده ایثارگر را حفظ کند و راه عمویش را ادامه بدهد.
فعال مجازی و استوری های شهدایی
پدر فاطمه جانباز نیک گسترهم می گوید: 15، 16 سالم بود که به جبهه رفتم. در اعزام اول در قصرشیرین دریک عملیات پدافندی زخمی شدم و به درجه رفیع جانبازی رسیدم. تپه های المهدی رو به روی کوههای آغ داغ عراق بود یکی از بچه ها روی مین رفت و ما هم مجروح شدیم.
او در ادامه می گوید: بعد از آن بازهم به جبهه رفتم. برادرم شهیدحیدر نیکگستر که در واحدموشک ضدزره در لشکر 27 بود، سال 63 شهید شد، من برای ادامه راه برادرم به جای او رفتم. کربلای یک مهران که آزاد شد من آنجا بودم. چند باربعد از آن هم اعزام شدم.
پدر فاطمه در مورد دخترش هم می گوید: فاطمه ارتباط زیبایی با شهدا برقرار کرده و به گلزار شهدا هم علاقه زیادی دارد. اودرفضای مجازی برای شهدا هم فعالیت می کند و در صفحه اینستاگرامی اش هم برای شهدا به ویژه عمویش پست و استوری می گذارد. همیشه از من می خواهد که خاطرات شهدا و عمویش را برایش تعریف کنم.
برادر شهید نیگ گستر در خصوص این شهید می گوید: برادرم شهید حیدر نیک گستر در عملیات بدر در جزیره مجنون شهید شد. اوبه عنوان خطاط و نقاش و شهید شاخص هنرمند شناخته شده است. می توان او را شهید فعال فرهنگی هم نام برد. او در جبهه فعالیت فرهنگی هم داشت. از جبهه که می آمد بیشترین فعالیتش در مسجد بود و وقتش را با استراحت تلف نمی کرد.
فاطمه نیک گستر دختری که به دلیل پیروزی بر محدودیت هایش و کسب موفقیت در زندگی، یک بار با دعوت به یکی از برنامه های شبکه العالم به جهان معرفی می شود، دختری ایرانی از خانواده ای شهید پرور و ایثارگر است. دختری که به گفته خودش بی دست و پا به دنیا آمده ولی هرگز بی دست و پا نبوده...
گفت وگو از نجمه اباذری