دلگرمی شبهای سرد کربلای چهار
به گزارش نوید شاهد البرز؛ عملیات کربلای 5 که یکی از بزرگترین عملیاتهای رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود، 28 سال پیش در تاریخ 19 دیماه سال 1365 با رمز مبارک یازهرا (ع) در منطقه شلمچه و شرق بصره آغاز شد.
در این عملیات، 30000 نفر به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. سپاه در عملیات کربلای 5 آسیب جدی دید و تعدادی از فرماندهان و نخبگان مانند حاج حسین خرازی، حاج اسماعیل دقایقی، حجت الاسلام میثمی و ده ها شهید دیگر به شهادت رسیدند.
یکی از رزمندگان این عملیات جانباز کرجی "اسمعیل زمانی" است. آنچه در ادامه میخوانید خاطرهای از شب دوم دی ماه 1365 و آغاز عملیات کربلای پنج است.
«در سال 65ساعت 21 از مقر دزفول در چنین شبی برای عملیات کربلای 4 به سمت خرمشهر حرکت کردیم. در فرمانداری مستقر شدیم کنار پل سوم خرداد گوشه میدان معلم شهر خرمشهر دلهره ای داشتم اما حرفی نمیزدم به بغل دستیم گفتم برادر تو حالت خوبه؟ گفت: آره چطور؟ گفتم: حس خوبی ندارم. این حرف گذشت تا رسیدیم به مقر تاکتیکی در شهرک ولی عصر (عج) خرمشهر شب دوم دیماه در کنار مسجد شهرک ولی عصر (عج) که اکنون خرابهای از آن در نزدیکی نهر خین وجود دارد داخل سنگر بودیم .از این شب بهبعد آغاز عملیات کربلای 4 در سال 65 در سوم دیماه بود. عملیاتی که محور حرکت گردان عبور از خین و ورود به جزیره بوراین بود.
وقتی به مسجد تخریب شده شهرک ولی عصر (عج) رسیدیم بههمراه برادرم از نردبان داخل شبستان مسجد به برجک دیدبانی رفتیم. آسمان تاریک و هوا سرد باور کنید هوای خوزستان در فصل زمستان تا مغز استخوان را میسوزاند.
داخل برجک برادری بود که دیدهبان بود. ما را که دید، گفت: برادر برادر کجا کجا برگردید!
ما خیلی سریع از نردبان پایین آمدیم. یک لحظه چشممان به مسئول واحد اطلاعات افتاد. پرسید: برادرا کجا بودند؟ با اجازه کی بالای برجک رفته بودید. خلاصه با برادر سیادت صحبت کردیم. در شب دوم دی ماه سال 65منطقه خیلی حالت جنگی نداشت. راستش در داخل کشورمان تردد زیاد بود اما در منطقه ارتش بعث عراق خیلی تحرک نبود ولی به قول بروبچههای جنگ بوی عملیات میامد.
در چنین شبی (دوم دیماه 1365) با برادرم شهرام بهگردان برگشتیم. فرمانده گردان پرسید: کجا بودید که در جواب در حالیکه مسجد را نشان میدادیم، گفتیم: به مسجد رفته بودیم. با انگشت نشان دادیم وباز پرسید: باکی هماهنگ کرده بودید، در جواب گفتیم: با هیچ کس...
خلاصه فرمانده گردان گفت: بروید در جمع برادرها آماده باشید.
درست در شب دوم دیماه هواسرد اما جمع بروبچه های خیلی خیلی گرم بود. ان شب فرمانده گروهانها بچه های گروهان را جمع وشروع به توجیه عملیات کردند برادر رامه ای گفت: برادرها محور حرکت گروهان ما مانند سال 64(پارسال) که برای عملیات والفجر8 نهر خین بود در این عملیات هم همان محور است.
شب دوم دیماه سال 65 بعد از جلسه توجیه نقشه، بچه های گروهان بیشتر مشغول دعا و توسل بودند اگرچه آن شب سرد بود ولی دل بچهها به شوق اطاعت از فرمان امام و ادای تکلیف خیلی گرم بود. اینجا بود که خطوط جبهه با رد وبدل شدند گلوله ها شلوغ شد .......»
انتهای پیام/