«همهباهم، مشتی بر دهان دشمن»
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «محمد فردشاهین» در محلهای از جنوب شهر تهران در سال 1347 چشم به جهان گشود. دوران کودکیاش را تا شش سالگی در تهران در محله "خزانه بخارایی" سپری کرد. پس از شش سالگی همراه خانواده به کرج عظیمت کرد.
دوران ابتدایی را در دبستان "ابنسینا" واقع در چهارصد دستگاه کرج گذراند. سپس راهنمایی را در جهانشهر در مدرسه "مصطفیخمینی فعلی" گذراند. سپس دوره اول نظری را در دبیرستان آنوقت دبیرستان "عالم بخش" در چهارصد دستگاه سپری کرد.
او فردی مودب، مومن، متعهد، صمیمی، باوقار، متین به گونهای که هیچگاه تا زمانی که در محل بود به کسی بیاحترامی نکرد. او در بهجا آوردن تمام مسائل عبادی و معنوی اعم از مراسم تشیع شهدا، نماز جمعه و کلیه نمازها و فعالیتهای معنوی بسیج حضور فعال داشت. وی در زمینه تهیه پلاکارد و خطاطی برای شهدا همچنین نقاشی، عکاسی و دیگر زمینهها توجه و فعالیت داشت.
رفیق شهید راهت ادامه دارد
او با حضوری فعال در بسیج محل و انجمن و همچنین مراسم شهدا تصمیم خود را گرفتهبود تا اینکه بعد از شهادت بسیاری از دوستانش به جبهه اعزام شد. نخستین اعزامش برای مدت کوتاهی به جنوب کشور بود و سپس بعد از بازگشت از جنوب به منطقه غرب کشور اعزام شد.
هیچگاه از مسئولیتهای خود در بسیج یا سپاه سخن نمیگفت. پس از گذشت سه ماه اعزام به جبهه در شب بیست و نهم آبان ماه 1362 در پنجوین و مریوان در عملیات چهار حضور داشت که مفقودالاثر شد و تا کنون نیز خبری از او در دست نیست.
وحدت در کلام شهید
مادر "شهید محمد فردشاهین" درروایتی از فرزندش میگوید: « روزی به او گفتم:شما یک نفر هستید اگر به جبهه نروی اتفاقی نمیافتد. مگر یک نفر از دستش چه بر می آید! او در جوابم با لبخند گفت: اگر از هر خانواده یکنفر بیاید یک لشکر تشکیل میدهند و مشت محکمی بر دهان دشمن خواهند زد.
پیام
شهید: ای
جوانان، مبادا! در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد.
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری