مردی با عزمی راسخ در کربلای 5
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید بهروز آزادفلاح در فروردین سال ۱۳۴۲ در خانوادهای کشاورز و مهرپرور پا به عرصه وجود گذاشت. این شهید بزرگوار نیز همچون دوستان دوران کودکی در آغوش مادری مهربان و پدری فداکار سپری کرد. دوران تحصیل را تا پایان مقطع ابتدایی ادامه داد و بعد از چندی در کارخانجات مقدم نظرآباد به عنوان کارگر استخدام شد. همزمان با تاسیس بسیج سپاه پاسداران فعالیتهای بیدریغ خود را در این است که آغاز کرد.
از مهمترین فعالیتهای عبادی و معنوی او شرکت در نماز جمعه و اعیاد اسلامی بود. تشکیل انجمن جوانان و جلسات قرآنی در بسیج از دیگر فعالیتهایی بود که او هرگز از آنها غافل نمیشد. در کنار انجام این فعالیتها از عزمی راسخ و اندیشه ای محکم و استوار برای مبارزه با دژخیم بعثی در وجودش ایجاد شد.
هفت مرتبه میدان را با وجودش پربرکت کرد و دوبار جراحت را از جبهه به عنوان یادگاری برای اعزام بعدی با خود آورد. بالاخره بهروز آزاد فلاح که در خوش رفتاری و تواضع کمک به محرومان زبانزد خاص و عام شده بود. با کولهباری از تجربیاتی که در پی مشرفشدن یدک میکشید در بیست و ششم دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در حالی که پیراهن رزمندگی به تن داشت. در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نایل آمد تا ۸ سال خاک شلمچه امانتدار پیکر پاک و خون سرخش بود.
سرانجام در ماه مبارک رمضان اول اسفند ۱۳۷۳ چشمان پدر، مادر و همسر را به پیکر بیجان و ۷۸ مانور ساخت و در جوار سایر جوانان اسلام و قرآن در بهشت رضا آرام گرفت.
خاطرات بسیاری از این شهید در دست است که ما به یکی از جالب ترین و آن را برای شما عزیزان به رشته تحریر در می آوریم.
خاطرهای از زبان پدر شهید بهروز دوباره از طریق کارخانجات مقدم به جبهه اعزام شد. زمانی که مجبور از منطقه بازگشت خیلی نگران بود. علت نگرانیاش را جویا شدن با چشمانی اشک آلود به من جواب داد. پدر جان حسن، پرویز و محمود ولی همگی شهید شدند و چون من لیاقت آنها را ندارم نگرانم را در رسیدن به این آرزو کمک کنید. من برایش دعا کردم و الحمدلله مورد استجابت خدا قرار گرفت و به روز نیز شهید شدند و به آرزوی خود رسید.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره فرهنگی و تبلیغات