تولدی دوباره برای دفاع از خاک میهن
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید جاویدالاثر « غلامرضا شهاببوستان» به تاريخ بیستم اسفند ماه 1340 در خانواده اي معتقد و متدين و مذهبي در تهران ديده به جهان هستي گشود.
وي پس از سپري کردن دوران كودكي در آغوش گرم و
پر مهر و محبت خانواده در هفت سالگي وارد مدرسه شد و تحصيلات خود را تا كلاس سوم
راهنمائي با موفقيت ادامه داد و به كار مكانيكي پرداخت و از اين طريق امرار معاش
ميکرد. وي با فرا رسيدن زمان خدمت با ميل و اشتياق لباس سربازي را بر تن كرد و پس
از گذراندن دورة آموزشي به منطقة غرب اعزام شدد و در آنجا به رزم بيامان
با دشمنان بعثي پرداخت و پس از چند ماه حضور در منطقه سرانجام در تاريخ دهم
اردیبهشت 1361 در حملة فتحالمبين در خرمشهر پس
از زخمي شدن مفقود الاثر شد و به سوي ديار حق شتافت و تا كنون از وي خبري به دست
نيامده است.
متن وصیتنامه شهید غلامرضا شهاب
بوستانی را در ادامه بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
نصر من الله و فتح القریب
دفاع از خاک هدفی مشترک
هیچ وقت شکست نیست (شهادت) یا پیروز میشویم و یا شهید در هر دوجهت پیروزی با ماست سلام بر پدر و مادر و برادران و خواهر و تمامی آشنایان عزیزم من از اینکه این چنین بیرحمانه برایتان چند خط مینویسم احساس شرم میکنم دقیقا" نمیدانم از کجا و از چه بگویم ولی آنقدر قلم قادر است بگوید که میبینید منظورم آن لحظاتی است که در انتظار من و همراهانم است. آن لحظاتی که حق بر کفر غلبه خواهدکرد.
من و تمامی هم لشکرانم که دست از جان شسته و با پا نهادن بر تمامی خاطرات و آرزوهایمان برای اسلام عزیز بهدنیا آمده تا کفار را از خاک عزیزمان بیرون کنیم. همان خاکی که من و تمامی شهدای راه حق را در خود خواهد پوشاند و حفظ خواهد کرد.
مادران شهدای گمنام
پدر و مادرم بدانید که مردان حق همیشه زندهایم چون که در راه خاکمان و ناموسمان جنگ کردهایم از شما و تمامی اشنایان عزیزم میخواهم که هرگز برایم اشک نریزید که این نشانه احساسات شماست. از شما میخواهم که بر احساسات خود غلبه کنید که من همیشه با شما و پشتیبان هستم چرا که خاطرات گذشتهام را به یادگار برایتان خواهم گذاشت به یادداشته باشید که شمار مادران هستند که هنوز نمیدانند قبر فرزندانشان کجاست و امیدوارم که خداوند متعال من و تمامی شهدای راه حق را که به او پیوستم بپذیرد و تمامی گناهان گذشتهمان را مورد عفو قرار دهد.
صبر و استقامت
در مورد وسائلم میتوانید آنها را به یک شخص ناشناس بدهید و از دیدن آنها بهخاطر من ناراحت نشوید و میتوانید آنها را به نام یادگار داشته باشید و در هر صورت امیدوارم که از دیدن آنها ناراحت نشوید در مورد موتورم که میخواستم آن را به محمود بدهید و من خیلی خوشحال می شوم که پدر عزیزم را به سرکار نگذارید برود و دیگر مقدار پولی که به برادرانم به عنوان قرض داده بودم میتوانید به پدرم بدهید. امیدوارم خداوند به عمر شما عزیزان بیفزاید و به شما عزیزان صبر و استقامت و شکیبایی فراوان بیفزاید.
شما را به خدای بزرگ میسپارم.
دوستدار شما عزیزان رضا شهاب بوستانی
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری