شاگرد مدرسه عشق و عرفان؛ شهید «ناصر انوری»
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهيد «ناصر انوري» سال 1341 در يك خانواده مذهبي متدين در تهران ديده به جهان گشود. وي پس از طي دوران طفوليت جهت كسب علم و دانش پای در مدرسه نهاد. وی تا مراحل راهنمايي را در تهران سپری کرد و بعد با خانواده به شهرستان كرج نقل مكان كردند و او ادامه تحصيلاتش را در دبيرستان فارابي شروع كرد.
او در اين سالها بود كه ماحصل خون شهداي
قيام پانزده خرداد 41 بود، درحاليكه
رهبر انقلاب اسلامي امام خميني (ره) در تبعيد خارج از كشور به سر ميبرد با شهادت
حاج آقا مصطفي خميني (ره) فرزند برومند امام به دست عوامل استكبار و اهانت مزدوران
قلم در مطبوعات به مقام مرجعيت و رهبري انقلاب از پايگاه فضيلت و تقوا و
حماسه خون (قم) آغاز شد و با به شهادت رسيدن طلاب و مردم خداجوي قم دامنه حركت
گستردهتر شد و در اربعين شهداي قم مردم مسلمان تبريز و يزد و تهران و ... به
خيابانها
ريختند و در مساجد مراسم گراميداشت
اين عزيزان را برگزار كردند كه با شهادت عدهاي ديگر ايران در اربعين شهدا به پا
خاسته و پايههاي ظلم و ستم ضحاكان متزلزلتر شد.
دلاوریهای انقلابانه
هم در اكثر تظاهرات راهپيماييها خيل عظيم امت حزبالله بر عليه خاندان پهلوي شركت فعالي داشت. وي در يكي از روزهاي بحراني انقلاب به همراه يكي از دوستانش به تظاهرات رفت كه مأموران رژيم مردم را به گلوله بستند كه در اين ميان حميد اديبي كه جزو نخستین شهداي كرج است زخمي ميشود و ناصر در حالي كه تلاش ميكرده او را از مهلكه خارج كند مأموران با شليك چندين گلوله ديگر وي را به شهادت ميرسانند و او در حالي كه به پيكر پاك شهيد و مأموران جلاد شاه خيره بودهاست توسط پيرزني به داخل منزل كشيده ميشود تا از دستگيرياش جلوگيري شود.
وي پس از پيروزي انقلاب خونبار اسلامي در تمامي
سنگرها انقلاب تلاش فراوان ميكرد. بخصوص در برابر گروهكهاي ملحد و منافق كه از سوي
امپرياليستهاي مأموريت يافته بودند كه حركت اصيل مردم مسلمان را به انحراف
بكشانند خيلي قاطع ميايستاد و در درگيريهاي شهري كه منافقان ايجاد ميكردند با
آنها مبارزه ميكرد با اینکه چندين بار وي را تهديد به مرگ شدهبود. او فقط در قلبش
ترس خدا بود و بس که به همان فعاليتهاي
خود ادامه ميداد، امپرياليستهاي غرب و شرق كه ساليان دراز توسط عمالشان منافع
سرشار معادن و منابع انساني و ... را از اين مملكت به غارت ميبردند.
مرگ پرافتخار
پس از انقلاب
اسلامي تمامي اين غارتگريها به پايان رسيده و ميرسد و همين امر باعث شد كه به
انواع دسيسه و توطئهها متوسل شدند و از ترور شخصيتهاي فكري و فرهنگي سياسي و
انفجار و جنگ مسلحانه و حتي كودتا و حمله مستقيم نظامي و ... دريغ نكردند و پس از
ناكام ماندن در اين اعمال تجاوزكارانهاشان جنگ تحميلي را توسط صدام عفلقي حاكم عراق
همگام و هماهنگ با مزدوران داخلي و ارتجاع غرب در سرتاسر مرزهاي غربي و جنوبي كشور
اسلاميمان آغاز كردند و جناياتي بدتر از نازيها و مغولها انجام دادند تا بلكه اين
ملت را به زانو درآورند. اما اين دشمنان خدا فراموش كرده بودند تاريخ عاشورا و
كربلا و مكتب انسانساز حسين(ع) را كه در اين مرام سازش و ذلت معني ندارد و جنگيدن
با ظالمان و پذيرفتن مرگ با افتخار بهتر از زندگي ساليان دراز زير سلطه ستمگران است.
وی پس از تشكيل بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت اين مدرسه عشق عرفان
درآمد. وی در بسيج مركزي فعاليت ميكرد و پس از چندي عازم كربلاي جنوب شد و به
نبرد با مزدوران بعثي مشغول شد تا اينكه توفيق تصيبش شد تا در كنار سپاهيان توحيد
براي آزادي خونينشهر بر قلب خصم زبون يورش بردند.
سرانجام پس از چندين روز
نبرد بيامان با مزدوران صدامي در سپيده صبح صادق پيروزي و فتح خرمشهر به ميهماني
خدا دعوت شد. دهم اردیبهشت 1361 پرواز روح
بلند بزرگش از عالم خاك به افلاك و عرش خدا بود.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری