غریبانههای گنجینه بینظیر تمبر و سکه در البرز
به گزارش نوید شاهد البرز؛ موزه تمبر و سکّه یکتا واقع در شهر کرج تابلویی کوچک دارد آنقدر کوچک که با چشمان بیدقت عابرانی که درگیر مایاحتاج روزانه زندگی هستند، بعیداست دیده شود. این موزه در طبقه نان فانتزی «سیدخندان» قرار دارد و بعد از راه پلههای تاریک و باریکش گنجینهای بینظیر در انتظار بازدیدکنندگان است. بازدیدکنندگانی که حتی اگر با مقوله تمبر و سکه بیگانه باشند با دیدن این مجموعههای غنی متحیر میشوند.
«سیدحسین موسوییکتا» صاحب این مجموعههای ارزشمند مجموعهدار خصوصی برتر ایران است. او از جمله علاقهمندان و وطندوستانیست که پاسبانی حفظ فرهنگ ایرانی را برعهده دارد.
با وجود این مجموعههای تمبر و سکه و اوراق بهادار مورد استقبال و توجه مسئولان امر قرار نگرفته است، چه می توان کرد برای تلاش و زحمت سالیان خانواده یکتا که می تواند در رونق و شکوفایی صنعت توریسم اثربخش باشد.
در آستانه سال نو در حالیکه شرایط قرنطینه بر کشور حاکم است اقدام به معرفی و فیلمبرداری از موزه مذکور کردیم که مخاطبان نوید شاهد را در جریان وجود این گنجینه بی نظیر قرار بدهیم. ماحصل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
من «سید حسین موسوی یکتا» نوه ارشد «حاج آقا سیدخندان بزرگ»، متواد هفدهم تیرماه 1349 در شانزده متری امیری، سینما «جی» کنونی به دنیا آمدم. این کلکسیون تمبر و سکه از سال 1280 تا کنون جمع اوری شده است. در خانواده ما، سید خندان یک لقب خانوادگی که به نوه ارشد خانواده میدهند. متواد هفدهم تیرماه 1349 در شانزده متری امیری سینما دی کنونی به دنیا آمدم. کلکسیون از زمان قاجار جمع آوری شده از 1280 حاج آقا سید خندان یکی از تجار و بازاری های قدیم زمان قاجاریه بوده است که در جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم در امر تجارت بسیار فعال بوده است. او کلکسیون های مختلفی از جمله نامههای خطی و تلگرافهای قدیمی و اسکناس ها و سکه ها قدیمی و کتب خطی را جمع آوری کرده است.
تمبرهای امروز دنیا در موزه یکتا
پدربزرگ (حاج آقا موسوی یکتا ملقب به" سیدخندان") کلکسیون تمبر و پاکت و عکس و کتابهای چاپ سنگی و دستخطی داشته که من طبق سنت خانوادگی به آنها اضافه کردم و به اصطلاح این مجموعهها را به روز کردم. همه تمبرهای امروز دنیا در این موزه وجوددارد.
سال 1355 حدود شش سال داشتم که با صحبتها و تشویق پدربزرگ شروع به جمع آوری کلکسیون تمبر کردم. تمبرهای روی پاکتنامه را جمع آوری میکردم. این آلبوم ها جمع آوری شد تا به امروز که تمبرهای تمام دنیا در این موزه نمایش گذاشته شده است. البته بخشی از این تمبرها را هم عموی بنده شهید «سیدرضا موسوییکتا» گردآوری کرده است.
سید رضا یک بسیجی عاشق بود
«شهیدسید رضا» پسر حاج آقا سید خندان است که که در
گیلان غرب، حمله مرصاد سال 1367 به شهادت
رسید و مفقود الپیکر است.
سید رضا یک بسیجی عاشق بود. من و عمویم سیدرضا چند بار قصد کردیم که به جبهه برویم چون سن کمی داشتیم نمی توانستیم. تا اینکه خدمت سربازی فرا رسید و هر دو میخواستیم به جبهه اعزام شویم که سیدرضا به یگان اعزامی ما رفته بود و گفته بود که ما دو تا برادریم و یک نفر از ما باید در جبهه باشیم. سیدرضا را به جبهه غرب و من را به جبهه شرق فرستادند. سال 1367 در خدمت مقدس سربازی در مرزهای خراسان در سانحهای از ناحیه پا و کمر دچار مشکل شدم.
2500قطعه سکه و اوراق بهادار در کرج
موزه ما دو میلیون و پانصد اوراق بهادار دارد که
در دنیا بینظیر است و ثبت اداره میراث فرهنگی شده است. سال 1395 به نام مجموعهدار برتر ایران و دنیا معرفی
شدم و این کلکسیون را ثبت کردم وخانه خود را تبدیل به موزه برای بازدید عموم کردم.
این موزه شامل چهار بخش کلی است. کتاب های تاریخی و نسخ خطی، تمبرها، سکه ها، اسکناس ها، اوراق بهادار دیگر است. در موزه اسکناس های تمام دنیا از تاریخ جنگ جهانی اول تا به امروز همچنین بالغ بر پانصد جلد کتاب خطی و چاپ سنگی که متعلق به کتابخانه شخصی حاج آقا سید خندان بوده را نگهداری میکنیم. موضوع این کتابها بیشتر فقهی و مذهبی است. نگهداری این کتاب ها و اوراق بهادار دشوار است زیرا باید در شرایط خاص نگهداری شود که در معرض پوسیدگی قرار نگیرد.
این آثار به شکل تجربی جمع آوری شده و حفاظت میشود اما نگرانی و دغدغه من از بین رفتن این مجموعهها که به طور یقین می توان گفت میراث فرهنگی ما است.
مشکلات زیادی در راه حراست از این گنجینه وجود دارد. بنده از سازمانهای مربوطه تقاضای کمک کردم که جز وعده و عید به انجام نرسیده اتفاق دیگری نیفتاده است. البته سازمان میراث فرهنگی پنج سال پیش سیزده تابلو برای نگهداری تمبر به ما دادهاند که کافی نیست.
سال 1396 به عنوان مجموعهدار برترخصوص ایران شناخته شدم و با دو میلیون پانصد قطعه اوراقی که جمعآوری کردیم، قرار بود در کتاب گینس اسم ما ثبت شود اما اداره میراث فرهنگی نتوانست هزینه آن را بدهد و این مورد تحقق نیافت.
به علت کم لطفی شهرداری مرکزی و شهرداری منطقه هفت، موزه ما تابلوی راهنما ندارد و این مساله باعث شده که حتی ما بازدیدکننده از منطقهای که موزه در آن واقع است هم نداشته باشیم. در حالیکه در این منطقه، یکی از موزه های برتر ایران واقع است.
وقف برترین موزه خصوصی ایران
من زندگیام را وقف کردم در حالیکه دعوت نامه از چندین شهر در ایران را دارم. از جمله شهر مقدس مشهد، یزد که ما موزه را به شهر آنها منتقل کنیم. چون آنها آگاهند که رونق در صنعت توریسم بر کسب کارهای دیگر شهر هم تاثیرگزار است اما شهرداری یا استانداری کرج بهایی به این فرهنگ و هنر ندادهاست.
به من عنوان «دکترای افتخاری کارشناسی اوراقهای بهادار» از توکیو ژاپن اعطاء شد اما نتوانستم در آن جلسه شرکت کنم و گواهینامه را دریافت نمایم. نوشتهها و مطالبی که در مجلات اروپایی از موزه تمبر و سکه یکتا چاپ شده بود ما را به جهان معرفی کرد و خیلی هم مورد تشویق قرار گرفتیم و الان جز «فیلاتلیا و ایکوم» هستم و و این عضویت باعث میشود که تمبرهای دنیا را برای ما ارسال کنند.
همچنین توجه کشورهای اروپایی را به خود جلب کردهاست. هفته گذشته سه توریست آلمانی به موزه تمبر یکتا آمده، گویی اسم موزه ما را در یک کتاب آلمانی دیده بودند. آنها بسیار از دیدن مجموعه تمبرهای جنگ جهانی اول و دوم آلمان، اسکناس ها و سکه های آلمانی و مجموعه کامل تمبرهای هیتلر شگفتزده شده بودند.
اجداد ما چون بازاری بودند برای علاقهای که داشتند از کشورهای اروپایی آلبوم سفارش داده بودند. تمبرها را در ان نگهداری میکردند. جالب است که آن آلبومها با نام «اولین آلبوم ایران» شناخته میشود.
به من پیشنهاد میلیاردی دادند که یک کلکسیون را
بفروشم اما بیشتر کلکسیون هایی که جمع آوری کردم با عشق بوده است. آنها بازگو کننده
خاطرات گذشته من و خاندان یکتا هستند.
مسئو لان استان البرز نسبت به این موزه که در دنیا بی نظیر است کم لطف هستند موزه لوور با ان عظمت بیش یک میلیون قطعه شی ندارد. موزه آستان قدس رضوی به یک میلیون قطعه شی نمی رسد. ما اینجا دو میلیون و پانصد قطعه را در میراث فرهنگی ثبت کردیم ولی اینها نمیتوانند در یک «ایکوم» اسم ما را یادداشت کنند. برای دولت کاری ندارد. این موزه وقف فرهنگ مردم ایران است.
تمبر جز فرهنگ ایرانیست که به خارج صادر شده اما ما تصور میکنیم از اروپا وارد شده است. ما از زمان هخامشینان پست را داشتیم.
میراثی برای آیندگان
امیدوارم این مجموعهها به آیندگان برسند و آنها قدر آنها را بدانند. نگهداری از این مجموعهها برای من یک جهاد است در مقابل پیشنهادی میلیاردی از طرف کشورهای مختلف. من همه کلکسیون ها را وقف کردم تا در ایران و در دستان ایرانی بماند.
من در واقع با نگهداری این کلکسیونها جهاد فرهنگی میکنم. می گویم جهاد چون در نگهداری این مجموعهها سختی زیادی کشیده ام. در سال 67 من در سن شانزده سالگی داوطلبانه به خدمت سربازی رفتم. حرف های ناشایست و کنایه، زیادی شنیدم اما برای دلم رفتم در آن برهه کشورم نیاز داشت. الان هم برای دلم دارم این کار را انجام میدهم. آن سالها همه به من می گفتند پسر سیدخندان باید تو اروپا زندگی کند، تو می روی جبهه، جنازه جمع می کنی الان هم می گویند چرا داری این کار فرهنگی را انجام می دهی! اما سوال من این است ما برای نسل آینده چه به جا خواهیم گذاشت؟!