«نور باران عاشورا سه»
به گزارش نوید شاهد البرز؛
شهید «مهدي كاظمي» در هیجدهم آذر1346 در
خانوادهاي مذهبي درشهر كرج ديده به جهان هستي گشود و از دوران وطفوليت با فرهنگ
اسلام آشنا شد. او تار و پود وجودش از عشق به خاندان عصمت و طهارت آميخته شد و از
اوان كودكي از خدمتگزاران مخلص اسلام بود. دوران
تحصيلات ابتدائي را در مدرسة «شهيد دارابي» راهآهن كرج طي کرد و سپس تحصيلات
دوره راهنمايي را در مدرسة شهيد سعيدي سرحدآباد به اتمام رساند و پس از آن در رشتة
علوم تجربي در دبيرستان كرج (دهخدا) مشغول ادامة تحصيل شد.
او به لحاظ موقعيت زماني انقلاب به حضور مداوم در جبههها و لبيك گفتن به امام و رهبر كبير انقلاب اسلامي چندينبار راهي جبهههاي جنوب و غرب كشور شد و در جبهه تا موقع شهادت هيچموقع از درس غافل نبود و بدين لحاظ در مجتمع رزمندگان واقع در دوكوهه ثبتنام کرد به طوريكه استادان دلسوز او ميگفتند: «او جواني افتاده و متواضع و باهوش و محبوب و متين بود و باوقار از ريا و تظاهر، غيبتكردن و دروغ گفتن به شدت متنفر بود، كمگوي و پركار آرام و درعين حال پرجنب و جوش، دلسوز و مهربان، مخلص و بيريا كه اگر قلم از اينهمه اوصاف فقط بخواهد از اخلاق او بنويسد، عاجز است.
مقدسترین مکان
باشروع جنگ تحميلي به عضويت
ستاد بسيج سرحدآباد پايگاه عملياتي «شهيد يساولي» درآمد. او پس از يك دوره تكميلي
در پادگان امام حسين (ع) چندينبار به جبهههاي غرب و جنوب اعزام شد. علاقة شهيد
به جبهه و جنگ و تبليغات به حدي بود كه مقدسترين مكان را براي خود جبهه ميدانست
به طوريكه شوق او را هنگام رفتن به جبهه نميتوان توصيف كرد.
آنچهره نوراني كه به هنگام عزيمت با شوق ديدار الهي درهم آميخته شده بود. برای هر بينندهاي روشن ميكرد كه گويي ملائك براي استقبال او بِسان ايستاده بودند و عرش الهي براي ورود او نور باران شده بود.
دلاوری در عاشورای سه
او در عمليات عاشوراي 3 از ناحية صورت دچار سوختگي بمبهاي شيميايي شد كه پس از بهبودي مجدداً به جبهه اعزام شد و با حضور چشمگير خود در عمليات والفجر8 در آزادسازي شهر مهم و استراتژيكي فاو نقش بسزائي داشت. به طوريكه زبانزد فرماندهان گردانها و دستههاي حملهكننده شده بود و به قول يكي از فرماندهان چشم راست گردان بود. او با سلاح آرپيجياش و همچنين با سلاح ايمانش خواب را از دشمن زبون گرفته بود تا اينكه بعد از عمليات امالرصاص در شب جمعه اول اسفند ماه 1364 در جادة «فامالقصر» سينة او مورد اصابت گلولة دشمن زبون قرارگرفته و به همراه جمعي از ياران صديق و باوفايش جان عزيزش را در راه اعتلاي اسلام و جمهوري اسلامي خالصانه فدا کرد و به مقصد و مقصود خويش رسيد.
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری