روایتی پدرانه از شهید وحید آقامحمدی؛ شهدا هم برندگان این مسابقه بودند
نوید شاهد البرز؛ شهید وحید آقامحمدي، سیام شهريور 1352، در شهرستان تهران بهدنيا آمد .پدرش روح الله، راننده تاكسي بود و مادرش اشرفيه نام داشت. دانش آموز سوم راهنمايي بود .از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. چهارم مرداد1367 ، در شلمچه با اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وي در بهشت زهراي زادگاهش واقع است.
در خاطره ای با بیان پدر شهید «وحید آقامحمدی» آمده است:
«... وحید هم مانند همه شهدا بود. شهدا ویژگیهای خاصی دارند که رفتارشان را متفاوت از دیگران میکند؛ سیمایشان روشنتر و بشاشتر است. آنهایی که رفتند، لیاقت شهادت را داشتند و برنده شدند. بالاخره مسابقه است و هر مسابقهای برندهای دارد. شهدا هم برندگان این مسابقه بودند. خوش به سعادتشان!
پسرم، وحید، بسیار محجوب و باحیا بود. با اینکه سن کمی داشت روح بزرگش در این دنیا نمیگنجید. یکبار که برایش لباس نو خریده بودم آن را به کسی داده بود و وقتی پرسیدم لباست کجاست؟! سرش را پایین انداخت و گفت آن را بخشیدم.
گفتم: مگر آدم لباسی که نیاز دارد، به کسی میدهد؟ بغض کرد و گفت: بابا او هم نیاز داشت.
دقت و تامل در رفتار وحید نشان میداد که به این دنیا دل نیسته است. تا اینکه به جبهه اعزام شد و مدتی بعد به مرخصی آمد. در مرخصی بود که امام فرمان داد به جبهه برگردند. روزی که اعزام شد، من به مادرش گفتم : خانم این بچه ات میرود و دیگر برنمی گردد! اگر میخواهی نگذار برود. او رفت و یک هفته طول نکشید. روزی احساس کردم که یکی از بچه ها شهید شده است. به یکی از دوستانم گفتم: «حاج آقا یکی از بچه های من پرکشید.» طولی نکشید که برادرش از جبهه برگشت و از او پرسیدم: برای چه آمدی ؟! گفت: «کار داشتم.» پرسیدم: از وحید چه خبر؟ گفت: جایش خوب است. پرسیدم: او را آوردید یا نه؟ سکوت کرد. میدانستم؛ به من الهام شده بود که شهید شده است.
وحید
و همرزمانش بچههای با معرفتی بودند که از دیگر بچهها متمایز بودند. همرزمانش میگفتند
که در خط مقدم ترکش به قلبش خورده است. او در شلمچه چند روز بعد از قبول قطعنامه، در
پنجم مرداد 1367، به شهادت رسید...»
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری