نگاهی به زندگی و دلاوریهای مرد میدان نبرد؛ صدراله نجاتی
نوید شاهد البرز؛ شهید صدراله نجاتی در سال 1341، در خانوادهای مذهبی متدین در قریه خوزنکلا از توابع شهرستان کرج دیدهبهجهان گشود. وی پس از طی دوران طفولیت، پا در مرکز علم و دانش گذارد و شروع به تحصیل کرد. از همان کودکی خصوصیات بارز اخلاقی وی را میتوان؛ صبر و علم بردباری وی و مظلومیت و این که کمتر سخن میگفت و بیشتر تفکر میکرد، بیان کرد.
او پس از پایان دوران ابتدایی که با موفقیت پشت سرگذارد و وارد مدرسه راهنمائی شد و به تحصیلاتش ادامه داد .
کلاس سوم راهنمایی را با موفقیت بهپایان رساند و وارد بازار کار شد. وی کارهای متفرقه انجام میداد و در تأمین مخارج خانوادهاش کمک میکرد. روزها میگذشت اما ایران آبستن حوادث بسیار مهم و تاریخی بود، همه ظواهر و شواهد سخن از یک جریان حماسهساز و خونین خبر میداد .
مظلومیت
خون شهدای پانزده خرداد و رادمردان انقلاب سرخ حسینی چون غفاری و سعیدی، امانی و
مصطفی خمیني. نوزده دی 57، سرودهای رشید قامت از حوزة مسجد .....به خیابانها
ریختند و فریاد «هیهات من الذله» سر دادند و بهحمایت از امام خمینی(ره) برخواستند و
دیری نپائید که تهران، تبریز، یزد ... و سرتاسر ایران یکصدا فریاد الله اکبر
خمینی رهبر و سرنگون باد شاه و حامیان را سر میدادند.
صدراله در کنارخیل عظیم جندالهیان در صفوف بههم فشرده و زدوخردهای خیابانی....تا سقوط خفاشان شبپرست خاندان پهلوی و نوکران استکبار در صحنه حضور فعال داشت و سر از پیروزی خون بر شمشیر ملت قهرمان مسلمان ایران که تاریخ جز یک برهنه آن هم صدر اسلام سراغ ندارد، بهوقوع پیوست .
او بعد از پیروزی 22بهمن 1357، به بعد سردمداران کاخهای سرخ سپاه واشنگتنکه از پیروزی و صدور انقلاب اسلامی در وحشت اضطراب سختی بهسر میبردند به انواع و اقسام توطئه ترفندها متوسل شدند و در نهایت پس از ناکامیهای بسیار جنگ تحمیلی را توسط صدام حاکم مزدور عراق در سرتاسر مرزهای غرب و جنوب و تا اعماق میهن اسلامیمان، مغولوار تجاوز، قتل، غارت را آغاز کردند.
«صدراله نجاتی» در اواخر سال 1360، بهخدمت مقدس سربازی رفت و پس از دوران آموزشی که در تهران گذراند، بهبوشهر اعزام شد. وی پس از پایان خدمت مقدس سربازی چند روزی در خانه نمانده بود که ازطریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عازم جبهه شد و توفیق شرکت در «عملیات خیبر» نصیبش شد.
او را یأسی به دل راه نبود و نه یکبار بلکه بارها پای در صحنههای عزت و شرف جنگ گذاشته و از خود دلاوریها نشان میداد. او در عملیات والفجر 8 حضور فعال داشت و پس از آن در «عملیات آزادسازی شهر مهران» شرکت داشت.
سرانجام
پس از ساعتها که با دشمن در نبرد بود، در زیر آتشسنگین خصم و زبون پس از پیروزی و
آزادسازی شهر مهران و ارتفاعات بسیار مهم دیگر، در غروب خونین دهم تیرماه 1365،داوطلبانه بر روی مین رفت و به
لقاء ا... پیوست. تربت پاکش در گلزار شهدای خوزنکلا واقع در جوار سدکرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری