خون ما پیامی دارد...
نوید شاهد البرز؛ شهيد «سيد
مصطفي اعتصاميرناني» در سال 1342، در شهرستان اصفهان در خانوادهاي كشاورز پیشه چشم به جهان گشود و پس از سپري كردن دوران كودكي در سن هفت سالگي در شهر
اصفهان به مدرسه رفت و دوران ابتدايي را آغاز نمود و تا سن 9سالگي در اصفهان ساكن
بود و بعد از آن به شهر كرج آمده و نزد عمو و برادر بزرگش زندگی می کرد. او دور از
خانواده دو سال در كرج درس خواند و سپس پدر و مادرش نيز به كرج مهاجرت كردند وي
تحصيل خود را با موفقيت پشت سر گذاشته و دوره دبيرستان را در دبيرستان دهخدا شروع
كرد و تا كلاس دوم دبيرستان ادامه داد تا اينكه بر اثر سانحهاي برادر بزرگش را از دست داد و از دست دادن برادر غمی بزرگ بود.
وی بعد از آن به همراه برادر و پدرش به كار كشاورزي برادرش پرداخت و در کرج زراعت می کرد. در اوایل انقلاب نقش بسزايي در پيرزوي انقلاب داشت و پا بپاي ديگر جوانان و برادر و پدرش در راهپيمائيها شركت مي كرد. پس از پيروزي انقلاب عضو فعال سپاه و كميته گرديد و در تعقيب منافقان ايشان از خود شجاعتها نشان دادند با شروع جنگ تحميلي از طريق سپاه عازم جبهههاي جنگ شده و به مدت شش ماه در جبهه بود و شش ماه نيز در پشت جبههها فعاليت ميكرد. بعد از آن از سپاه استعفاء داده و توسط نيروي بسيج به جبههها اعزام شد. وی در سال 1362، ازدواج كرده كه ثمره اين ازدواج دو فرزند است. وی بعد از رشادت ها و دلاوریهای فراوان سرانجام در سال 1366، در عمليات بيتالمقدس دو در ناحيه جنگي «ماووت» با اصابت تركش به ناحيه سرو متلاشي شدن آن در تاريخ بیست و نهم دی ماه 1366، به شهادت رسید. تربت پاکش در امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و شهادت در راه وطن است.
متن کامل وصیت نامه شهید «سید مصطفی اعتصامی رنانی» را در ادامه می خوانید:بسم الله الرحمن الرحيم
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ
. تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ.»
اى كسانى كه ايمان آورديد آيا شما را دلالت كنم تجارتى كه نجات دهد شما را از عذاب دردناك، ايمان بياوريد به خدا و رسول او و كوشش كنيد در راه خدا با مالها و جانهايتان همين بهتر است براى شما اگر باشيد از دانايان .
سپاس خداى عزوجل را كه اول است و آخر و همه امور در ديد قدرت اوست، زنده مى گرداند و سپس مى ميراند و باز زنده مى كند و رجوع همه بسوى اوست.
و با درود و سلام بر پيامبر خدا و ائمه بر حقش پسر عم و یازده فرزند رسول گرامى اسلام و سپاس خداى را كه برانگيخت از ميان مردم پيامبرى از خودشان و آن حضرت ختمى مرتبت حضرت محمد ابن عبد ا... و شكر خداى را كه ما را بر دين او زنده گردانيد و به قول قرآن كريم هيچ دينى از انسان پذيرفته نيست مگر دين مبين اسلام و اى مردم بدانيد كه اين دين بر حق امروز مورد تجاوز و هجوم ملحدان و كافران قرار گرفته است و بر هر مسلمانى واجب است كه براى دفاع از آن قيام كند و من بنده حقير خدا آگاهانه و براى انجام تكليف الهى كه برگردنم بود به جبهه آمدم زيرا قبل از من هم برادرانى براى همين منظور به جبهه آمدند و عزيزترين متاع خود كه جانشان بود تقديم رب العالمين نمودند و خون خود را به پاى شجره طيبه يعنى دين پيامبر خدا، اسلام ريختند و اين خون ما هم پيامى داشت و آن اين بود كه باز براى احياى اين دين خونهاى ديگرى بايد ريخته شود و جانهاى ديگرى بايد داده شود تا اين آيين زنده بماند و اكنون وظيفه مشكلتر شده است و علاوه بر تكليف الهى خونهاى اين جانها هم به هم آميخته شده و هر دو بر گردن ما سنگينى مى كند و بر گردن ما دينى دارد كه بايد ادا شود و آن دين، آمدن به جبهه است زيرا اسلام مظلوم است و اكنون دست كمك بسوى ما مسلمانان ايران دراز نموده و ما را مورد خطاب قرار داده و ما اينك در ورطه امتحان قرار گرفته ايم.
مبادا كه مانند مسلمانان دوره حضرت على ( ع ) و امام حسن و امام حسين ( ع ) يعنى كوفيان باشيم كه آن زمان مورد امتحان قرار گرفتند و رد شدند. شما از ياران امام حسين (ع ) باشيد كه پيامبر اسلام و ائمه اطهار عليه السلام و امام زمان (عج ) و نايب او چشم اميد به شما بسته است. مردم فرمانهاى امام امت را مو به مو اجرا كنيد كه خير دنيا و آخرت در آن است مايه سعادت دنيوى و اخروى است جبهه ها را تنها نگذاريد و به جبهه بياييد كه اكنون مستضعفين جهان چشم به آن دوخته اند و منتظرند تا شما ملت پيروز شويد و به يارى آنان بشتابيد و پيامبر خدا فرموده است كه مسلمان نيست كسى كه از او كمك بخواهد برادر مؤمنش و او به ياريش نشتابد اما چند كلمه با خانواده، پدر و مادرم :
از پدر و مادرم مى خواهم كه مرا حلال كنند اگر ازمن نسبت به شما در اين مدت زندگى مرارتهايى رسيده و كوتاهيهايى در احترام به شما كرده ام مرا ببخشيد.
خداى شما را ببخشد از اينكه پسرتان شهيد شده ناراحت نباشيد و بى تابى نكنيد كه همه ما از خداييم و بايد زمانى به سوى او برگرديم و چه بهتر است اين جانى را كه بايد بدهيم ارزان ندهيم و در مسيرى بدهيم كه رضاى پروردگار در آن است كه اگر در اين راه داديم گران داده ايم و خود خدا تضمين كرده كه خونبهاى آن باشد.
در پايان از پدرو مادر و خانواده ام مى خواهم كه فرزندانم را نيكو تربيت كنيد و طورى تربيت كنيد كه در آينده از مسلمانانى باشند كه بتوانند گره اى از مشكلات مسلمانان بگشايند و ان شاءا... از كسانى باشند و از بندگانى باشند كه خدا به ملائكهاش فخر كند نسبت به داشتن چنين بندگانى ان شاءا...
مرا حلال كنيد :
( انا لله و انا اليه الراجعون )
بنده حقير خدا سيد مصطفى اعتصامى
سی ام آذر ماه 1365
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری