سیری کوتاه بر زندگی شهید کربلای پنج«محمد احمدی»
دوستان داخل سنگر به محمد گفتند كه چه قدر نوراني شدي؟! نكند مي خواهي شهيد شوي و محمد بالبخند به دوستان جواب داد. بعد از آن رفت كنار منبع آب براي وضو گرفتن كه تركش به تمام بدنش اصابت مي كرد و او به سوي معشوق خود شتافت.
وضوی شهادت

نوید شاهد البرز؛ شهيد «محمد احمدي» که نام پدرش رستم است در سال 1347، در تهران به دنيا آمد. پس از طي دوران كودكي وارد دبستان شد و كلاس اول ابتدايي بود كه به اسلام شهر رفت. او بعد از آن مجدداْ تحصيل خود را ادامه داد و مقطع راهنمايي را نيز با موفقيت پشت سر گذاشت و وارد دبيرستان شد. او دوران دبيرستان يك سال ترك تحصيل كرد و در اين مدت حدود هفت ماه در منطقه كردستان به سر مي‌برد و اين اولين اعزام شهيد بود. بعد از آن دوباره تحصيل خود را در دبيرستان البرز تهران ادامه داد و تا سال سوم دبيرستان پيش رفت و دوباره عازم جبهه شد و اين بار به منطقه «شلمچه » رفت و حدود يك ماه در آنجا بود و در اين مدت در عمليات كربلاي 5 شركت نمود. تا اینکه در بیست و پنجم دیماه 1365، در منطقه شلمچه به شهادت رسید. تربت پاک شهید در بهشت زهرای تهران نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

به نقل از همسنگر شهید است که؛

صبح براي عمليات رفته بود و ظهر براي نماز برگشته بود. دوستان داخل سنگر به محمد گفتند كه چه قدر نوراني شدي؟! نكند مي خواهي شهيد شوي و محمد بالبخند به دوستان جواب داد. بعد از آن رفت كنار منبع آب براي وضو گرفتن كه تركش به تمام بدنش اصابت مي كرد و او به سوي معشوق خود شتافت.

 مادر شهيد نقل می کند که؛ بار اولي كه مي خواست به جبهه برود برايش لوازم مورد احتياجش را در ساك قرار دادم و او را عازم جبهه كردم ولي بار دوم آن قدر با آرامش عازم جبهه شد كه من خيال نمي‌كردم كه مي خواهد به منطقه برود به همراه پسر عمويش بلند شد و بدون ساك و وسايل رفت و به من گفت: مادر اگر شهيد شدم گردن پسر عمو نياندازي و با شوخي و لبخند رفت و حدود يك ماه نشد كه به شهادت رسيد.



منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده