شهادتنامه شهید دانشجو «علیرضا شجاعی»
نام شهید: عليرضا شجاعي
فرزند : همّت علي
تاریخ تولّد:1343/12/24
تاریخ شهادت:1365/4/12
محلّ شهادت:مهران
نشانی مزار:امامزاده محمّد
به نام ايزد يكتا : سپاس خداى عزّ وجل را كه منّتى بر ما نهاد و شهادت را براى
بندگانش نمايان گردانيد تا عاشقانش به لقاء او پيوسته و كسب فيض از درگاهش كنند
وشكر خداى را كه مرا برانگيخت تا از سنگر درس به جبهه هاى نبرد حق عليه باطل هجرت
كنم و با دشمنان اسلام بستيزم و اگر خدا بخواهد به فوز عظيم شهادت نايل آيم. و باز
سپاس پروردگار را كه منّتى فرمود تا جملاتى چند بعنوان شهادتنامه در برگى نوشته تا
آخرين وصايا از خود بجا بگذارم تا اگر دِينى بر گردنم مانده، بازماندگان لطفى كرده
و جبران نمايند. باشد كه مورد تأييد خداوند باشد. بارى آنگاه كه حسين زمان ما،
نايب بر حقّ امام زمان (عج) نداى حسين گونه ی خود را به گوش جهانيان رسانيد و از
هر گوشه اى مجاهدى به اين نداى حق لبيك گفته و به فيض عظيم شهادت رسيدند.
منتظر فرصتى بودم تا به لبيك خود جامه ی عمل بپوشانم و در راه اسلام به ستيز بر خيزم و اگر خدا بخواهد به شهادت برسم. خدايا! شهادتى نصيب من گردان كه قطره قطره ی خونى كه از من بر زمين مى ريزد پاك كننده ی گناهان عديده ام باشد.
پروردگارا! شهادتى عنايت فرما تا لايق كسب فيض از درگاهت باشم. پدرومادرم! همانگونه كه ميدانيد، خود اين راه را برگزيدم و آرزويى جز شهادت نداشتم و شما هم إنشاءالله در فراق من دلتنگى ننماييد. مگر نه اينكه شما دوست داشتيد كه فرزندتان سعادتمند و خوشبخت گردد و مگر نه اينكه آرزو داشتيد كه درجات بالا را طى كند، خُب اين آرزوى شما و همچنين آرزوى خودم برآورده شد. و آن نيز همين شهادت است و درجه و مقام شهيد و شهادت را نيز مى توان از آيه بالا درك كرد. اميدوارم كه خداوند اين فوز عظيم را نصيب منِ درمانده گرداند. و اين مقام را حضرت على (ع) به نقل از حضرت رسول (ص) در جايى بدين گونه تعريف مى كند : هر شهيد هفتاد هزار نفر از نزديكان و همسايگانش را شفاعت مى كند تا آنجا كه همسايگان دعوا مى كنند كه كداميك به شهيد نزديكترند. بارى اين است مقام والاى شهداء كه اميدوارم و از شما نيز التماس دعا دارم كه خداوند مرا جزء شهيدان قرار دهد. اى پدرومادرم! مى دانم كه براى بزرگ كردن من خيلى زحمت و رنج متحمّل شديد و اين را نيز مى دانم كه نه تنها نتوانستم حتّى قطره اى از اقيانوس بيكران محبّت شما را جبران كنم بلكه باعث اذيّت شما نيز بودم و از اين بابت شرمنده ام و اميدوارم كه مرا ببخشيد و از خدا برايم طلب مغفرت كنيد. ضمنا از شما خواهانم كه در مرگ من جلوى منافقان كوردل گريه و زارى نكنيد. بلكه به آنها بگوييد اين راهى است كه خود برگزيده بود و به آن ايمان داشت. البتّه پدر و مادرم، مى دانم كه داغ فرزند زياد ديده ايد و تحمّل اين نيز شايد برايتان مشكل باشد، ولى در اينجا به من جواب دهيد كه آيا امانتى را كه نزد شماست در هنگام پس دادن نيز همينگونه شيون و زارى مى كنيد، مسلّم است كه نه. پس چرا موقعى كه خداوند امانتش را مى گيرد ناراحت مى شويد؟ و باز اميدوارم كه زياد بیتابى نكنيد. إنشاءالله.
و سخنى نيز با تنها برادر بزرگوار و عزيزم كه به جز برادر، رفيقى مهربان و
صميمى و راهنما برايم بوديد. قبل از هر
چيز از شما هم مى خواهم كه در مرگ من نالان نباشيد، همانطور كه قبل از اعزام به
شما گفتم اين راه را خود برگزيدم و دراين راه هم شهادت نيز موجود است و ما هم
خواهان او تا به لقاءالله بپيونديم. پس از شما مى خواهم كه در مرگ من صبور بوده و
به جهاد چه در قسمت كارخانه و چه در جبهه ها بپردازيد زيرا فضيلتى عظيم براى
جهادگران است. سخنى نيز با خواهران عزيزتر
از جانم، شما هم اميدوار و در مرگ من زينب گونه عمل كنيد زيرا آنها كه رفتند كارى
حسينى كردند و آنها كه ماندند بايد كارى زينبى كنند. پس وظيفه اى بس سنگين بر دوش
شماست كه اميدوارم با تأييدات خداوند هر چه بهتر و بيشتر اين وظيفه ی خطير را
انجام دهيد. پس شما هم در مرگ من جلوى منافقين زارى ننماييد كه باعث ناراحتى من مى
باشد و درجواب هركس كه از شما پرسيد برادرتان چه شد؟ سر را با افتخار بلند كرده و
بگوييد به وصال معشوقش و به آرزوى ديرينه اش رسيد.ضمنا از خواهر كوچكم نيز مى
خواهم درسش را براى رضاى خدا و با تمام توان بخواند تا بتواند براى ملّت مستضعف و
رنجديده دواى دردى باشد و براى رضاى خدا به آنها كمكى كند كه اين هم جهادى است
براى خواهران.
و باز سخنى كلّى با همه ی فاميل دارم و آن اين است : سعى كنيد كينه توزى و نفاق در دلتان راه ندهيدو اگر احيانا رخنه اى كرده سعى كنيد با مدد حق و اراده ی خود از قلبتان پاك كنيد و جاى آن را محبّت و صفا و صميميّت قرار دهيد زيرا در آخرت قلب روشن و بدون كينه بدرد انسان مى خورد. از همسايگان و فاميلو دوستان و آشنايان مى خواهم اگر چيزى از من مى خواهند چه ازنظر مالى و چه جانى و ... به خانواده ام مراجعه كنند و آن را مطالبه نمايند تا مرا از عذاب الهى از اين بابت خلاص گردانند.
در آخر از همه ی شما التماس دعا دارم و از شما تقاضا دارم كه براى طول عمر امام عزيزمان دعا كنيد و تعجيل فرج آقا امام زمان (عج) را از خداوند متعال بخواهيد. به اميد پيروزى حق بر باطل. 65/1/1
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری