نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - پدر و مادر شهید
زندگی نامه شهید داود جعفری
در خانواده عشق به پدر و مادر قلب او را مملو از امید مینمود و همیشه فرد متواضع و فروتن بود. با وجود اینکه او چندین مرتبه دچار اصابت ترکش واقع شده و مجروح گشته و در بیمارستان مدتی بستری و همینطور بعضا برخی از ترکشها هنوز در تن او بود مع الوصف او هیچ وقت کلامی از حالات خود را با کسی به خصوص پدر و مادرش نگفت...
کد خبر: ۴۵۴۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱

زندگینامه اميرعباس جعفرزاده
پدرشهيد: وقتی سوار کامیون شدم عباس 3 الی 4 مرتبه به بالای کامیون آمد و مرا بوسید انگار می‌دانست که دیگر مرا نمی‌بیند و بعد از آن اوبه عملیات رفت و به فیض شهادت نائل آمد
کد خبر: ۴۵۴۱۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۴

فرهنگ اعلام شهدای تهران بزرگ
کار تدوین فرهنگ اعلام شهدا از سال 1370 کلید خورد ،در کتاب فرهنگ اعلام، درباره هر شخص شهید، صدکلمه که گویای زندگی شهید باشد آورده شده است
کد خبر: ۴۵۴۰۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۴

وصيت نامه شهيد حسن جشني تهراني
پدر مهربانم پيامي داشتم که شما بايد در هيئت فاطمه (س) اعلام کنيد و آن اين است ، بگوئيد آقا حسين(ع) الان تنهاست و يار مي خواهد او نداي (هل من ناصر ينصرني) را سرداده و لبيک گو مي خواهد.
کد خبر: ۴۵۳۶۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۳

زندگي نامه شهيد موسي اندرآب دهي
شهيد موسي اندرآب دهي علاقه مند به مجالس مذهبي و نوحه خوان در اين مجالس بود و در كنار درس براي كمك به پدر مشغول كار و در منزل كمك مادر آشپزي و ... انجام مي داد
کد خبر: ۴۵۳۲۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴

شهيد انجيلي هميشه خود را مقيد به انجام فرائض ميدانست و هميشه در مراسم مذهبي و جماعات و نماز جمعه شركت ميكرد و به پدر و مادر خود احترام ميگذاشت و اين امر را جزء واجبات خود ميدانست ...
کد خبر: ۴۵۳۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۳۱

خاطراتی از شهید «حمزه شهبا»؛
حمزه پيش مادرش آمد و گفت مي خواهم بروم، لباس ها و وسايلش را جمع كرد و خداحافظي كرد و رفت . بعد نامه نوشت و گفت من جبهه هستم ، شب عيد نوروز، شما شربت عيد را مي خوريد و من شربت شهادت را .
کد خبر: ۴۵۱۹۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۰۹

شهید بهمن ماه;
محمدعلي ظهرابي در سال 1344 در روستاي «محمدشاهي» به دنيا آمد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي وي با وجود علاقه‌ي زياد به اسلام و با وجود سن كم وارد سپاه پاسداران شد.آن بزرگوار زماني كه براي دومين بار عازم جبهه شده بود ، در حمله‌ي بستان با مزدوران بعثي مبارزه مي‌كرد و در راه اسلام در تاریخ 1360/11/21 شربت شهادت را نوشيد و به درجه‌ي رفيع شهادت نايل شد.
کد خبر: ۴۴۷۹۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۰

شهید بهمن ماه;
شهید غلامعلی عبداللهی در تاريخ 1351 در روستاي «گزدراز» چشم به جهان گشود .دانش آموز بود و درس و مدرسه و را رها کرد و عازم جبهه جنگ شد.سرانجام در تاریخ 1364/11/29 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۴۷۶۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۷

سی و چهارمین محفل معنوی بر بال خاطره با عنوان «مادران آسمان» به روایتگری پدر و مادر شهید «محمدحسین حدادیان»، پنجشنبه 24 آبان ماه 97 در شهرستان بابل برگزار مى گردد.
کد خبر: ۴۴۲۵۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۳

نماینده‌ دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با حضور در منزل خانواده شهید «مغنیه» در بیروت، تصویری از دیدار پدر و مادر این شهید والامقام با رهبر انقلاب را به خانواده‌ شهید اهدا کرد.
کد خبر: ۴۴۰۸۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۸

وصیت نامه شهید حشمت اله صابری
مادرم از تو می‌خواهم که زینب‌وار زندگی کنی و در مرگ من هرگز قطره‌ای اشک نریزی چرا که هدیه دادن در راه خدا گریه و زاری ندارد و اگر برای من اشک‌ریزی دشمن از اشک تو شادمان می‌شود.
کد خبر: ۴۴۰۰۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۶

خاطرات;
شهيد «حسن قدرتيان» در تاريخ هشتم آبان ماه سال 1337 ه.ش در خانواده اي پاك و به تمام معني مذهبي، پا به عرصه ي وجود گذاشت.او در تمام تظاهرات و راهپيمايي هايي كه عليه طاغوت ستم شاهي برگزار مي شد، فعالانه شركت داشت. با اين كه متولدين سال 1337 ه.ش را از خدمت سربازي معاف كرده بودند، شهيد حسن قدرتيان داوطلبانه خواستار خدمت مقدّس سربازي شدسرانجام در حين انجام مأموريت خطيرش بود كه در منطقه ي جزيره ي «مجنون» در تاريخ 67/4/4 جاويدالاثر شد
کد خبر: ۴۳۲۸۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۴

خاطرات;
رضا صبوحي فرزند حيدر در تاريخ 1344 در مركز خطه دليرپرور تنگستان(اهرم) ديده به جهان گشود.در تاريخ 62/5/1 در بسيج اهرم تشكيل پرونده داد و در تاريخ63/4/18 دفترچه آماده به خدمت براي گذران دوران مقدس سربازي گرفت و سپس در تاريخ 18/5/63 به خاطر علاقه زيادي كه به سپاه پاسداران داشت خود را به عنوان پاسدار وظيفه مشغول به خدمت شدو سرانجام در 1365/4/4 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۲۱۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۴

گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین ترنجی
وقتی اومدیم تو این خونه خواب دیدم میگه مامان من درها رو باز کردم . اومدم کمک تون کنم . تو خواب فکر میکنم داره با ما زندگی میکنه . بچه ی خوب ومودب وآقایی بود . خیلی به ما محبت می کرد .
کد خبر: ۴۳۰۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۲

گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین بابایی
من هم که اطلاع نداشتم ووقتی شنیدم ، همون جا نشستم روی زمین وبیهوش شدم . خانم ها گفته بود . این مادر شهید حسین هست . چرا زودتر بهشون خبر ندادن ، الان اگر سکته میکرد چی ؟ هنوز نماز عشاء رو نخونده بودیم که خبر دادند ومن وآوردن خونه . به خواهر وبرادرهاش که تو خونه بودند گفتم وهمه شروع کردند به گریه کردن . برادرشهید تو ورامین خیاط بود وهمراه عموش اومد . پدرش هم نیمه شب اومد خونه .
کد خبر: ۴۳۰۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن مرواری
جنبشی ها رو خودتون میدونین که یه عده ی خاص بودند که بر علیه انقلاب تظاهرات کرده بودند . این ها شبانه پاسدار بودند و خدا شاهده یادمه که شب های زمستون با چوب دستی تو خیابانها نگهبانی می دادند . حتی وقتی بهش فکر میکنم ، بغض گلوم و میگیره صبح وقتی برمیگشت تمام صورت و دستهاش از کبودی سرما سیاه شده بود . ولی با این وجود هیچ وقت گله و شکایتی نداشت . خیلی پسر خوب و کامل و با ایمانی بود . دبیرشون میگفت ، اگر این ها نبودند تمام دبیرستان و جنبشی ها گرفته بودند .
کد خبر: ۴۳۰۰۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۹

خاطرات;
شهيد ناصر شاهنده پور در سال 1344 در شهر اهرم ديار دليرمردان متولد شد.در سال 1364 به خدمت مقدس سربازي همراه با دوستان خود از شهر اهرم اعزام شدند محل آموزش شهيد پادگان حميد و مدت 20 ماه در مناطق جنگي جنوب بود.در مورخ 65/3/5 درمرز طلايیه به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۹۲۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۹

مقاومت اسلامی نجبای عراق، حزب‌الله لبنان و رزمندگان ایرانی نام شهید محمد معافی را کنار شهید محمود رضا بیضایی و شهید مرتضی مسیب‌زاده، درخشان و ماندگار می‌بینند.
کد خبر: ۴۲۹۲۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۷

مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن محمدی
اون موقع هنوز پسرم شهید نشده بود . یه بار حسن آمد گفت ، بابا این گوسفند ها رو بفروش . گفتم ، چرا ؟ گفت: من میخوام برم جبهه . اگر نیومدم این گوسفند ها میرن کنار زراعت مردم و علف مردم رو میخورند . تو فردای قیامت باید جواب بدی . گفتم ، فقط هفت هشت تارو بده به خودم که اگر گوشت نیاز داشتیم ، داشته باشیم . دیدم همه رو فروخته و هیچی نگه نداشته . چند تا پیر به درد نخور رو نگه داشته بود . گفتم ، چرا این کارو کردی ؟ گفت ، بابا جان حرامه اگر من بخوام فقط خوب ها رو جدا کنم . کی میخواد جواب این ها رو بده .
کد خبر: ۴۲۹۱۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۹