آخرین نوشته‌های شهید آقااحمدی از جبهه؛

من زنده‌ام حتی پس از شهادت

دوازدهم تیر ۱۳۶۵: برای مادرم نوشتم «نگران نباش، اینجا بوی بهشت می‌آید. من زنده ام حتی پس از شهادت.».در ادامه خاطرات خودنوشت شهید را بخوانید.

به گزارش نوید شاهد البرز؛  شهید "الله‌وردی آقااحمدی" یکم آذر ۱۳۴۴ درشهرستان کرج به دنیا آمد. پدرش عیسی و مادرش منیره خانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت.  به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت.  دوازدهم تیر ۱۳۶۵ در مهران توسط نیرو‌های عراقی با اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.  مزار وی در امامزاده محمد(ع) زادگاهش قرار دارد.

تیتر

"خاطراتی که  در ادامه می خوانید روایت دست اول و خود نوشت از زبان شهید الله‌وردی آقااحمدی است.

صفحه اول دفتر خاطراتم:

"یکم آذر ۱۳۴۴، کرج. امروز متولد شدم. پدرم عیسی نام مرا «الله‌وردی» گذاشت؛ هدیه خدا. مادرم منیره خانم همیشه زمزمه می‌کند: «تو را برای روز‌های بزرگی می‌خواهم...» "

بهار ۱۳۶۱، پشت میز مدرسه:

"دفتر ریاضی‌ام پر است از نقشه‌های عملیات! معلم اقتصاد می‌گوید: «آقااحمدی! خوابی؟» نمی‌داند که من بیدارتر از همیشه‌ام... امروز نامه‌ای به امام نوشتم: «قربان! دیپلم که بگیرم، می‌آیم...» "

۱۶ دی ۱۳۶۱، مقابل سپاه کرج:

"ساعت ۴ صبح، یخ‌زده در صف ثبت‌نام. پسرعمویم همراهم است. می‌گوید: «الله‌وردی! مادرت گریه می‌کند...» جواب می‌دهم: «خدا گریه‌هایش را به شادی تبدیل می‌کند.» "

۲۲ دی، اتوبوس اعزام:

"پشت پنجره، دستان مادرم را می‌بینم که مثل پرچم‌های سفید تکان می‌خورد. پدرم آرام می‌گوید: «برگرد پسرم...» ولی من می‌دانم این راه، برگشتی ندارد. قرآن را بوسیدم و سوار شدم. "

اول فروردین ۱۳۶۲، کوه‌های بانه:

"برف می‌بارد. با همرزمانم در سنگر، با نان خشک و کمی چای، سال نو را جشن گرفتیم. یکی از بچه‌ها شروع به خواندن کرد: «سال تحویل شد و ما هنوز زنده‌ایم...» ناگهان صدای انفجار... "

آخرین نوشته، پشت جبهه:

"۱۲ تیر ۱۳۶۵. مهران. برای مادرم نامه نوشتم: «نگران نباش! اینجا بوی سیب و بهشت می‌آید...» امروز وصیت‌نامه‌ام را کامل کردم. می‌دانم فردا...

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده