روی سنگ مزارم «ان الحیاة عقیدة و جهاد» بنویسید
به گزارش نوید شاهد البرز، شهید «خسرو معظمیگودرزی»، پانزدهم اســفند 1345، در شهرســتان آبــادان به دنيــا آمد. پدرش علیحســين و مادرش محترم نام داشــت. دانشآموز اول متوســطه بود. به عنوان بســيجی در جبهــه حضور يافت. ســيزدهم مــرداد 1362، در پيرانشــهر توســط نيروهای عراقی با اصابت تركش به پا، شــهيد شــد. مزارش در امامزاده محمد(ع) شهرستان كرج واقع است.
در ادامه متن وصیتنامه شهید «خسرو معظمیگودرزی» را بخوانید.
به نام خداوند بخشنده مهربان
به نام الله پاسدار حرمت خون تکتک شهیدان و به امید اینکه خداوند مرا تا آخرین لحظه عمرم بر عقیدهام استوار بدارد و با سلام به پیشگاه حضرت مهدی صاحب الزمان و منجی عالم بشریت و با درود بر رزمندگان اسلام که با خون پاک و عزم راسخشان برای براندازی تمامی ظلمها و کاخهای استکباری در راه خدایشان قیام کردهاند و با سلام و درود بیکران بر این مرد حق، پیر جماران، حضرت نایب الامام خمینی که طاغوت با اسم مبارک او به لرزه درمیآید وصایا و سفارشات خود را آغاز میکنم.
برادران و خوهران میخواهم انگیزهام را در مورد به جبهه رفتنم بنویسم. انگیزه من شاید تمامی این جان برکفان در جبهه به خاطر آن جهاد کردهاند و تا آخرین لحظه از عمر پاکشان هم بر آن پایدار و مصمم بمانند، ولی چیزی که باعث رفتن من به جبهه بود ظلم و زوری بود که در کشورهای زیر سلطه از آن آفریقایی گرفته تا فلسطین و آن فلسطینی گرفته تا عراقی در بند روا میشود. به نظر شما چه کسی باید آنها را نجات دهد و فعلا ملتی جز ملت ایران در این جهان تاریک در نظر دارید، شما کدامین ملت را دیده اید به خاطر ظلمی که به مردم دیگر نقاط جهان چه مسلمان و چه غیرمسلمان میشود تظاهرات کنند و یکپارچه پشتیبانی خود را از آنان اعلام کند. آری، همین بود که من فکر کردم که تنها راهی را که میتوانم دین خود را به خدا و خلق خدا ادا کنم رفتن به جبهه من است و فعلا تنها راه نجات مردم دربند جهان همین جبهههای نور علیه ظلمت است.
حالا پدرو مادر عزیزم از این که مرا تا به این سن و سال پرورش دادهاید تا سرانجام فرزندتان را برای اسلام هدیه کنید، نمیدانم که چگونه تشکر کنم تا رضایتتان را جلب کنم. پدر جان، از زحمات بیکرانی که برای پرورش و پیشبرد نیکی فرزندانت کشیدی و همیشه در ذهنم بود و حتی یک لحظه از یادم نمیرفت و آن زجرهایی که در سرما و گرما برای فرزندانت تحمل نمودی تا این که سرانجام ابراهیم گونه اسماعیلت را به خداوند اهدا نمودی. ان شاءاله که خداوند شما را شفاعت کند.
برادرم حمزه شما را هم فراموش نکردم و خیلی خیلی تشکر میکنم، تشکر به خاطر اینکه در همان مدتی که در کنارتان زندگی میکردم بسیاری چیزها را یاد گرفتم که شاید اگر جایی دیگر بودم هیچ وقت بعضی از مسایل برایم روشن نمیشود. برادرم سفارشی که به شما دارم این است که تا آنجا که میتوانید به جلسات قرآن که هر هفته برگزار میشد ادامه دهید و مردم راهم در این امر خیر تشویق نمایید.
چند وصیتی را هم در مورد خودم دارم که ان شاءالله عمل خواهید کرد: اول اینکه نمازها و روزههای قضایم را به جا آورید و اگر شد حتما مرا پهلوی برادر شهیدم حیدر دفن کنید. برای مراسم من زیاد خرج نکنید و حداکثر صرفهجویی را به عمل بیاورید. مقداری هم پول دارم که آن هم اختیارش با مادرم است و روی سنگ قبرم این جمله از امام حسین(ع) را بنویسید. ان الحیاة عقیدة و جهاد.
آخرین وصیتم به دوستان و آشنایان است که بردار از جا سلاح من را آتش زن کاخ ظالمان را. خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. والسلام
پیام شاخص شهید بزرگوار بر اساس متن وصیّت نامه و مطابقت با آیات و روایات
پیام شهید: تا آنجا که میتوانید به جلسات قرآن که هر هفته برگزار میشد ادامه دهید و مردم راهم در این امر خیر
تشویق نمایید.
شاهد حدیثی: قال رسول الله (ص): اِنَّ البَیتَ اِذا کَثُرَ فیهِ تِلاوَةُ القُرآنِ کَثُرَ خَیرُهُ وَ اتَّسَعَ اَهلُهُ وَ اَضاءَ لاَهلِ السَّماءِ کَما تُضى ءُ نُجومُ السَّماءِ لاَهلِ الدُّنیا. (کافى (ط-الاسلامیه) ج ۲، ص ۶۱۰) پیامبر اکرم (ص) فرمودند: خانهاى که در آن قرآن فراوان خوانده شود، خیر آن بسیار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانیان بدرخشد چنان که ستارگان آسمان براى زمینیان مى درخشند.
انتهای پیام/