سیری در کلام شهید «حسن نوابی‌فرد»؛
شهید «حسن نوابی‌فرد» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «در خدايا! ما با تو پيمان بستيم كه تا پايان راه برويم و بر پيمان خويش همچنان استوار مانديم.»

وصیت



به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید حسن نوابی‌فرد، پنجم اسفند ۱۳۴۷ در شهرستان کاشــان چشم به جهان گشود. پدرش رحمت‌الله ارتشــی بــود و مادرش فاطمه نام داشــت. تــا پایان دوره راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهاردهم بهمن، ۱۳۶۵ با سمت نیروی واحد پدافند هوایی در شلمچه با اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی را در امامزاده محمد (ع) شهرستان کرج به خاک سپردند.


متن وصیت‌نامه شهید «حسن نوابی‌فرد» را در ادامه بخوانید.

بسم الله الرحمن الرحیم 

سوى دیار عاشقان روبه خدا می‌رویم    /    بهر ولاى یشق او به کربلا مى‌رویم                                                      
  وصیتى کرده بمن عزیز همسنگرم     /      که من اگر شدم شهید بگو تو با مادرم    
 طلب نماید از خدا سلامت رهبرم        /    گریه مکن مادر من، من با رفقا مى‌روم   
                                        
 خدایا! بارالها! پروردگارا! معبودا! معشوقا! مولایم! من ضعیف و ناتوان که تحمل درد از دست دادن پاهایم را ندارم، چگونه تحمل عذاب تو را مى‌توانم بکنم؟ خدایا، مرا ببخش از گناهان من درگذر تو کریم و رحیم هستى. خدایا! ما با تو پیمان بستیم که تا پایان راه برویم و بر پیمان خویش همچنان استوار ماندیم. خدایا! هاى و هوى بهشت را مى بینم چه غوغایى، حسین به پیشواز یارانش آمده چه صحنه‌اى فرشتگان ندا دهند که همرزمان ابراهیم همراهان موسى همدستان عیسى همکیشان محمد (ص) هم‌سنگران على (ع) هم‌فکران حسین (ع) همگامان خمینى از سنگر کربلا آمده اند چه شکوهى.
خدایا! به محمد (ص) بگو که پیروانش حماسه آفریدند به على (ع) بگو که شیعیانش قیامت به پا کردند و به حسین (ع) بگو خونش در رگ‌ها همچنان مى‌جوشد بگو از ان خون‌ها سرو‌ها روییدند و ظالمان سرو‌ها را بریدند، اما باز هم سرو‌ها رویید. خدایا! مى‌دانى که چه مى کشیم؛ پندارى که، چون شمع ذوب مى شویم؛ ما از مردن نمى هراسیم، اما مى ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند و اگر بسوزیم که روشنایى مى رود و جاى خود را دوباره به شب مى سپارد؛ پس چه باید کرد؟ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگرسو باید شهید شویم تا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود عجب دردى، چه مى‌شد امروز شهید مى‌شدیم و فردا زنده مى‌شدیم تا دوباره شهید شویم.
آرى! همه یاران به سوى مرگ رفتند در حالی که نگران فردا بودند. من با امام خمینى (ره) میثاق بسته‌ام و به او وفادارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زنده‌ام کنند، دست از او نخواهیم کشید. راه سعادت بخش حسین (ع) را ادامه دهید و زینب‌وار زندگى کنید. خدایا! از گناهانم درگذر و گناهانم را به دل مگیرکه من بنده‌ایى پست و بد براى تو بودم.
خدایا! راه تو بر من معلوم شده و آماده عزیمت شده‌ام پس از من راضى شو و دیگر بر من سخت نگیر که هر چه هست مصلحت توست. خدایا! اگر قرار است شهید شوم و وارد آن دیار شکوفه با یاران خود و با شهیدان محبوب تو وصلت جویم شکرگزارم و اگر مصلحت در این است که من زنده بمانم و در این دنیایى که همه مثل سگ و گربه به جان و مال و ناموس همدیگر افتاده‌اند و به یکدیگر رحم نمى‌کنند، باز هم تابع دستورات توام و از تو اطاعت مى‌کنم و تو را شکر مى کنم و از تو طلب بخشش و آمرزش مى‌خواهم که ان‌شاءالله تعالى مورد عفو تو قرار گیرم. نه اینکه مورد غضب تو باشم و مرا هم در این دنیا و هم در آن جزا دهى، چون من طاقت زجرى را ندارم و اگر امتحانى هست که حتما هم هست در دنیا خیلى بر من آسان بگیر، چون واقعا ما هر لحظه در خطاییم و نعمت‌هاى تو را شکر نمى کنیم و از تو غافلیم و نمى توانیم آن طورى که لازم است تو را ستایش کنیم، چون شیطان بر ما غالب شده و در آتش گناه مى سوزیم ولى نمى توانیم خود را نجات دهیم، چون از نعمت‌هاى بى پایانت استفاده مى‌کنیم ولى شکرگذار نیستیم پس خودت به ما بنده پست نگاه نکن، اى خدا هر چند که گنهکارم و در مقابل تو روسیاهم ولى با کمال پررویى و شقاوت مى گویم که مرا ببخش و ما را از خودت قرار بده، مى دانم که به پدر و مادرمان و کلیه فامیل هم اذیت و آزار کرده ام ولى خواهشى که از همه شان دارم این است که به بزرگى خودشان بر این بنده حقیر کارهایم را خرده گیرند و مرا ببخشند و از همه شان مخصوصا پدر و مادرم طلب آمرزش مى کنم انشاءاله که همه فامیل و دوستان کارهاى مرا به دل نگیرند و مراببخشند و اگر از طرف آن‌ها هم به من ظلمى رسیده همه شان را بخشیدم. مادر جان مى دانم که در زندگیت خیلى سختى و بیمارى دیده اى تا ما را از کوچکى به این سن رسانده اى و براى تربیتمان خیلى زحمت کشیده اى که از شما خیلى متشکرم تا زنده ام این زحمتتان را فراموش نمى کنم ولى همانطور که خودتان بهتر مى دانید وضع فعلى خیلى خراب است و اسلام به خون و نیرو لازم دارد و این آزادى را که ما به زحمات زیاد و شهیدان بسیار به دست آورده ایم دیگر خیلى زشت و بد است که آن را بوسیله ترقه بازیهاى صدام بعثى و ابرقدرت‌ها که روى سرمان مى ریزند بترسیم و آن را مفت از دست بدهیم و امیدوارم که شما از این راهى که من رفته ام راضى هستید و ما را درنمازهایتان و در دعاهایتان هرگز فراموش نکنید، چون ما مخصوصا به دعاى شما پدر و مادر زیاد در این جا نیاز داریم من این جمله را از صدق دل مى گویم نه از روى هوس و تظاهر، چون این به تجربه معلوم شده و خیلى هم زیاد اتفاق افتاده پس شما را به آن خدایى که مى پرستید و آن دینى که از آن پیروى مى کنید دعا کنید و از ما راضى شوید، چون اگر راضى نشوید قلب و دل من در اینجا آرام نخواهد گرفت. پدر جان از زحمات شما خیلى سپاسگزارم و تا آنجا که مى توانم شما را دعا کنم. چون حالا که به فکر گذشته و این دنیاى کثیف مى افتم به شما پدر فداکار به خود مى بالم و خود را از آن همه کثیف کارى و شهوترانى که از ما دورى جسته اند از شما خیلى ممنونم. چون شما تنها کسى بودید که راه را بطور غیر مستقیم به ما فهماندید پس شما را به آن خداى تبارک و تعالى به حق ما دعا کن تا خدا ما را به راه راست ودرست هدایت کند و بار دیگر از شما مى خواهم که از دست من راضى باشید و اگر بر روى شما تندى و یا درپشت سر بر شما دشنام از روى نادانى داده ام به بزرگى خود ببخشید و ما را از ته قلب حلال کن، چون هر کس مى داند که خودش چکار کرده و من هم خودم مى دانم که بیشتر از همه به شما اذیت کرده ام و همیشه شما را چیزى‌نمى دانسته ام و حتى تا آنجا بى عفت شده بودم که نعوذ بالله به خداى خود دشنام مى دادم و هر چند، انشاءالله که خداى بزرگ به بزرگى خودش و شما هم به بزرگى خودتان مرا ببخشید و ما را حلال کنید از صدق دل انشاءالله از برادران و خواهران خود طلب آمرزش مى کنم و اگر خلافى و یا تندى اخلاقى از من سرزده ببشخید و من شما را به کوچکى خودم و شما به بزرگى خودتان ما را ببخشید واز کلیه فامیل و آشنایان التماس دعا دارم. خدایا جند الله را که با سوگند به ثار الله درلشگر روح الله براى شکست عدو الله و استقرار حزب الله زمینه ساز حکومت جهانى بقیه الله است حمایت کن. الهى آمین یا رب‌العالمین. والسلام‌
پدر جان اگر اشکالى در وصیت نامه است برایم درست کن و بعد از به دست رسیدن نامه جوابش را بنویس که آیا رسیده یا نه. خیلى متشکرم از لطف بى کرانت. التماس دعا دارم. بعداز ظهر ساعت‌۴ روز پنج‌شنبه در حال آسایش. ۲۲ آبان ماه ۱۳۶۵ 





پیام شاخص شهید بزرگوار بر اساس متن وصیّت نامه و مطابقت با آیات و روایات

پیام شهید: ما را از ته قلب حلال کنید.

شاهد حدیثی: قال رسول الله صلی الله علیه و آله:مَن کَثُرَ عَفوُهُ مُدَّ فى عُمُرِهِ. (اعلام الدین، ص‏۳۱۵)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:هر کس پر گذشت باشد، عمرش طولانى شود.



انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده