سیری در کلام شهید «علی وثوق‌خلیلی»؛
شهید «علی وثوق‌خلیلی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «اما خواهرانم از دور شما را مى‌بوسم و از شما مى‌خواهم که با حجاب خود ادامه دهنده راه برادرتان شوید.»



وصیت نامه


به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «علی وثوق‌خلیلی» سی‌ام بهمن 1349، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش محمد، راننده بود وی مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. کارگر شیرنی‌پزی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. ششم بهمن‌ماه 1365، در شلمچه با اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در امامزاده محمد (ع) شهرستان کرج واقع است.


متن وصیت‌نامه شهید «علی (امیر) وثوق خلیلی» را بخوانید. 

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود بر پیشگاه آقا امام زمان (عج) و نایب برحقش حضرت امام خمینى و با سلام و درود بر تمامى شهداى اسلام از صدر تاکنون و سلام بر رزمندگان پرتوان اسلام و سلام و درود بر خانواده شهدا اسراء جانبازان اسلام و سلام درود بر امت حزب‌الله و غیور اسلام این بنده حقیر على وثوقى خلیلى که خداوند سعادتى عنایت کرد تا من بتوانم در راه اسلام و قرآن از ناموس خاک کشور خود دفاع کنم و دست تمام اشغالگران اسلام را از کشور عزیزمان کوتاه کنم و من از پدر و مادرم که نتوانستم برایشان کارى انجام دهم و در طى زندگى آن طور که باید دین خود را نسبت به پدرومادرم! انجام دهم نتوانستم شرمنده‌ام.
پدر جان! از شما مى‌خواهم که مرا حلال کنى که مانند یک پسر واقعى به شما خدمت نکردم و افتخار کنى که همچون من پسر داشتى که در راه خدا شربت شهادت نوشید و به نداى امامش لبیک گفت و اما مادر جان که ۱۶ سال براى من زحمت کشیدى شب و روز مراقبت کردى و بزرگ کردى از تو حلالیت مى‌خواهم و از تو مى‌خواهم که افتخار کنى زینب‌وار به من شیر دادى و من توانستم از اسلام عزیزم دفاع کنم و شربت شهادت که آرزوى من بود، بنوشم و به لقاءالله بپیوندم و، اما خواهرانم از دور شما را مى‌بوسم و از شما مى‌خواهم که با حجاب خود ادامه دهنده راه برادرتان شوید. من را حلال کنید و صحبتى دارم با تو برادر کوچکم مهدى‌جان و از تو مى‌خواهم مرا ببخشى که به عنوان برادر بزرگ‌تراز تو نگهدارى نکردم، خیلى دلم مى‌خواست روى خندانت را یک بار دیگر مى‌دیدم، اما افسوس وقت تنگ است اسلام در خطر است باید جنگید تا کفار را نابود کرد و پرچم اسلام را در همه جاى دنیا به اهتزاز درآورد.
مهدى جان! خوب گوش من که سلاح مرا زمین نگذارى به این ابرقدرت‌ها امان ندهید و از شما تمام خانواده مى‌خواهم که در دعاى کمیل نماز شب و راهپیمایی‌ها و نماز جمعه به نداى امام لبیک بگوید و در آخر پدر جان از تو مى‌خواهم از تمام دوستان و آشنایان روبوسى کنى و از طرف من حلالیت بطلبى دیگر عرضى ندارم. سلامتى شما خانواده عزیزو طول عمر به رهبر کبیر انقلاب اسلامى. سوم دی ماه 1360

عاشقى را جگرى مى‌باید
رندشوریده سرى مى‌باید
احتمال خطرى مى‌باید
دست در دامن آگاهى زن
عشق را بال و پرى مى‌باید
چشم گوش تو به شهادت آلوده است
گریه نیمه شبى در کار است
هست هر غافله را سالارى
دود آه سحرى مى‌باشد
هرکجا پاست سرى مى‌باشد
تویى مرد چنین دریایى
عزیزان دوستان یاران من از بین شما رفتم
به سوى جبهه‌هاى حق من از بهر خدا رفتم
بخوردم ترکش آندم به سوى ماسوا رفتم
سرم ارگشت جدا و جسم چاک اندر لجه خونم
جهان بخش دوست باشد نام مردنم
که از بهر وطن گذاشتم از سرو جونم
نبودى مادرم افسوس اندر وقت جاندادن
به روى چسم صد چاکم نهایى گریه و شیون
نه اولادو عیال و خواهران و اخوان انصارى
برروى جسم صد چاکم نمایند گریه زارى
اجل مهلت نداد آندم زنم یک دست پا رفتم
چو بشنید این معصیت را سلیمانى
تاسف خوردو گفت اف بر این منزلگه فانى
ندارد ارزشى دنیا عزیزان هیچ میدانى
که نادان دل بدنیابست این را گفتم و رفتم
وصیت‌نامه برادر على وثوق خلیلى


پیام شاخص شهید بزرگوار بر اساس متن وصیّت نامه و مطابقت با آیات و روایات

پیام شهید: پدر جان از شما مى‌خواهم که مرا حلال کنی.
شاهد حدیثی: قال رسول الله صل الله علیه و آله:تَعافَوا تَسقُطِ الضَّغائِنُ بَینَکُم. (کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۷۳، ح ۷۰۰۴)
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمودند:از یکدیگر گذشت کنید، تا کینه‏‌هاى میان شما از بین برود.

انتهای پیام/ 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده