تاسوعایی در سوسنگرد
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید ناصر زمردی به سال ۱۳۲۹ در قریه پل خواب از توابع شهرستان کرج چشم به جهان گشود. او از همان اوان کودکی به تعلیم و تعلم قرآن پرداخت. او در جوانی همچون حضرت محمد (ص) در راستی و درستکاری زبانزد خاص و عام بود و در سال ۱۳۴۹ با دختری پاک و مؤمن ازدواج کرده و سپس به شهرستان کرج عزیمت کرد و پس از آنکه مدتی را در کارهای متفرقه و آزاد سپری کرد، در هلیکوپتر سازی شروع به کارکرد و بهصورت شبانه ادامه تحصیل داد و در کنار آن به تبلیغ اسلام و قرآن و ارشاد و راهنمایی دوستانش میپرداخت و در این راه از هیچ کوششی دریغ نداشت. همیشه صبح زود بعد از اقامه نماز، آوای تلاوت قرآنش در منزل و اطراف طنین انداز بود و هر شنوندهای را به یاد خدا میانداخت.
او با شروع اولین جرقههای انقلاب به صفوف متحد انقلابیون پیوست و برای شرکت در تظاهرات و راهپیمائیها همه روزه به تهران میرفت و در روز تظاهرات ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ (که سندی بر رسوایی و سقوط حتمی رژیم بود) بر اثر تیراندازی مأمورین رژیم شاه مجروح میشود که بلافاصله توسط مردم به بیمارستان منتقل میشود و پس از بهبودی نسبی به ادامه مبارزه میپردازد و هنگامیکه اقوام و آشنایان از بهبودی وی اظهار مسرت و خوشحالی میکردند. وی با افسوس میگفت من سعادت شهید شدن را نداشتم وگرنه در آن روز که هزاران نفر شهید شدند، من هم توفیق شهادت نصیبم میشد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت در حفظ و پاسداری از دستاوردهای خونبار انقلاب اسلامی پرداخت و پس از تشکیل سپاه پاسداران به عضویت آن درآمد.
استکبار جهانی، پس از اینکه دریافتند وجود ایرانی اسلامی و مستقل و پرقدرت، بسان سدی در مقابل اهداف شومشان است، شروع به توطئه چینی و ایجاد اختلاف بین اقلیتهای قومی و نژادی کردند و کردستان را از هر لحاظ مساعدتر از جاهای دیگر یافتند و هنگامیکه هنوز پیش از یکماه از پیروزی انقلاب سپری نشده بود ترفندشان را به مرحله اجرا درآوردند.
ناصر زمردی به محض شنیدن خبر شورش و بلوا در کردستان به این منطقه قدم مینهد و به مبارزه با گروهکها میپردازد. در همین راستا است که بعد از این واقعه استکبار که پی برده بود از این طریق نمیتواند انقلاب را به نابودی و سازش بکشاند در شهریور سال ۱۳۵۹ رژیم بعثی صهیونیستی عراق را بر آن وا میدارد تا جنگی ناخواسته و تمام عیار را علیه انقلاب نوپای اسلامیان آغاز کند. او بعد از این تهاجم وحشیانه به همراه گروه شهید دکتر چمران برای جلوگیری از پیشروی دشمن در میهنمان به جبهه جنوب شتافت. تا اینکه روز تاسوعای حسینی بعثیها به سوسنگرد حمله میکنند، و وی به همراه گروه شهید دکتر چمران برای دفاع و جلوگیری از پیشروی کفار به مقابله با آنها میپردازند و پس از نبردی جانانه و دشمنشکن بناگاه خمپارهای به سنگر آنها اصابت میکند که خود شهید چمران زخمی میشود و ناصر زمردی به آرزوی دیرینهاش نائل میآید و از شهید ناصر زمردی ۳ فرزند دختر به یادگار مانده است.
انتهای پیام/