نامهای از مرزهای شرقی
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «حسن نظام»، يکم دی 1348، در شهرستان تهران دیده به جهان گشود. پدرش علیاصغر و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش خدمت میکرد. دهم خرداد 1370، در زاهدان مورد سوءقصد اشرار قرار گرفت و با اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای شهرستان اصفهان به خاک سپردند.
در ادامه نامه به یادگار مانده از شهید «حسن نظام» را بخوانید.
خدمت یکایک خانواده عزیزم سلام عرض میکنم پس از عرض سلام سلامتی همگی شما را از ایزد متعال خواستار و خواهانم و امیدوارم که همگی شما همچون گذشته خوب و سلامت بوده و هیچگونه کسالتی در بین نباشد.
چنان چه از حال این حقیر خواسته باشید بحمدالله خوب و سلامت بوده و هیچگونه ملالی نیست جز دوری شما عزیزان از زمانی که به منطقه زاهدان آمدم، جا و مکان ثابت و مشخصی نداشتهام و به همین دلیل نتوانستم زودتر از این نامه بنویسم. در تاریخ بیست و هشتم آبانماه ۱۳۶۹ ما را به زاهدان آوردند و بعد از یک هفته تقسیم شدیم و من در گردان ۲۱۱ امداد زاهدان افتادم و در حال حاضر، جز گروهان یک (تأمین پاسداری گردان) هستم و مدت یک هفته در گردان نگهبانی میدارم تا این که به طور موقت، به عنوان راننده مدیر فروشگاههای استان (سرهنگ تمام صیدنژاد) به فروشگاه ارتش زاهدان رفتم و مدت ۱۶ روز یک پیکان تحویل من بود و کار من انجام سرویسهای خانوادگی سرهنگ بود. بعد از ۱۶ روز که راننده قبلی از مرخصی برگشت مجدداْ به گردان زاهدان برگشتم و بعد از چند روزی یک نیسان پاترول وانت مجهز به اسلحه دوشکا تحویل گرفتم و هم اکنون در پاسگاه کهورک که ۱۷۰ کیلومتر تا شهر زاهدان فاصله دارد، به عنوان راننده مأموریتی مشغول به خدمت هستم و بالاخره خوب یا بد میگذرد و هیچگونه نگرانی و مشکلی ندارم. وضع مرخصی در این منطقه هیچ خوب نیست و در هر ۴ ماه ۱۵ روز مرخصی میدهند و من احتمال دارد تا عید به مرخصی بیایم. راستی به حسین بگویید تا قبل از از این که به خدمت بیاید حتماُ گواهینامه اش را بگیرد، چون ممکن است در خدمت به دردش بخورد. اگر یکی از دوستانم به نام مهدی محمدی آنجا آمد، دو قطعه عکس نظامی از داخل آلبوم و جعبه شطرنج و مقدار ۱۰۰۰ تومان پول به او بدهید تا برایم بیاورد. راستی جناب سروان نریمانی شناسنامه من را از لردگان آورده یا نه؟
ازطرف من روی گل علی آقا و آقا مهدی را ببوسید و سلام من را به فهیمه خانم برسانید و بگویید اگر وقتش را داشت برایم نامه بنویسد و همچنین سلام مرا به محمد و حسین برسانید و اگر فریدون را دیدید آدرس مرا به او بدهید.
خوب بیش از این وقت شما را نمیگیرم و از حضور شما پدر و مادر عزیزم خداحافظی میکنم، خدانگهدار و به امید دیدار.
تقدیمی از فرزند حقیرتان حسن نظام
انتهای پیام/