شهید «سعدی سامانیپور» از عملیات بیتالمقدس تا فتحِ خرمشهر
به گزارش نوید شاهد البرز؛ در صبحدم یک روز پاییزی در روستای هیو در یک خانواده مذهبی کودکی متولد شد که او را «سعدی» نام نهادند. روستای هیو در میان رشته کوههای البرز در شمال شهرستان ساوجبلاغ از توابع استان تهران قرار دارد. مردمانش مذهبی و محلی خوش آب و هوا و اکثر ساکنینش کارگر و کاسب و تعدادی هم به شغل کشاورزی مشغول هستند.
«سعدی سامانیپور» در روز ششم مهرماه در سال 1338 پابه عرصه و جود گذاشت. پدرش به نام «آیت علی» به شغل کارگری در یکی از معادن ذغال سنگ هیو مشغول بود. او دوران طفولیت و کودکی خود را در شرایط سخت و پرفراز و نشیب دردامان پر مهر مادرش به نام فاطمه معدننژاد سپری کرد.
شهید سعدی دوران کودکی خود را در خانهای که بیش از دو اتاق که دیوارهای آن با خشتخام و سقف آن را با چوب به جای آهن پوشانده بودند، سپری کرد.
در کودکی بچهای زیرک و باهوش و پر جنب و جوش بود و شیطنت زیادی داشت و از شیطنتهای او خاطرات زیادی تعریف میکرد.
او از همان کودکی با مذهب انس و الفت داشت و همیشه در مراسمهای مذهبی فعالانه شرکت میکرد. تحصیلات ابتدایی خود را با موفقیت و با رتبههای بالا گذراند و پس از پایان دوره ابتدایی جهت کمک به خانوداه پرجمعیت خود به ترک تحصیل کرد و در کنار پدرش در معدن زغال سنگ مشغول فعالیت شد و در حین کار در معدن به صورت شبانه مشغول تحصیل شد و تا کلاس سوم راهنمایی ادامه تحصیل داد و حرفه لولهکشی را نیز یاد گرفت و مدتی هم به این شغل مشغول بود.
شهید سعدی در شانزدهم شهریور 1358 لباس مقدس سربازی را بر تن کرد. او دوره سربازی خود را در لشگر همیشه پیروز 21 حمزه سید الشهدا که قبل از جنگ در تهران مستقر بود گذراند.
حدود یک سال و اندی از خدمت سربازی خود را در جنوب و در جبهههای حق علیه باطل گذراند و پس از گذشت دوسال نظام سربازی را به پایان رساند.
سعدی که خود را فدایی اسلام و قرآن و فرزند انقلاب میدانست، نتوانست در پشت جبهه بماند حدود پنج ماه پس از پایان سربازی با اینکه نامزد داشت به صورت داوطلب با نیروهای بسیجی با سپاه قزوین عازم جبهههای حق علیه باطل شد و از طریق لشگر حضرت محمد رسول الله (ص) که در آن زمان به صورت تیپ عمل میکرد، اعزام شد. فرماندهی تیپ حضرت رسول(ص) حاج احمد متوسلیان و معاون او شهید همت بود.
شوق شهادت
شهید سعدی که در عملیات پیروز فتح المبین شرکت فعال داشت. یکی از همرزمانش میگفت: «با شور و شوق در عملیات شرکت کرد و همیشه در خط اول و در نزدیکترین مکان به دشمن قرار داشت و آرزوی شهادت در صورتش موج میزد. پس از پایان چند روزی به زادگاهش آمد و دوباره اعزام شد و در عملیات بیت المقدس شرکت کرد و در اولین روز عملیات در پشت جاده اهواز خرمشهر در غروب خونین دهم اردیبهشت 1361 در نزدیکی ایستگاه گرمدره خرمشهر به فیض شهادت شد. مزارش درکنار همرزمانش درروستای هیو در قطعه یک ردیف 7 قرار دارد.»
خانواده او بیان میکنند: «خدا را با تمام و جود عبادت میکرد نماز اول وقت بخواند و یکی از افرادی بود که به مستمندان کمک می کرد و آنها را یاری میکرد و درکارهای خیر فعالانه شرکت میکرد. در کلیه کلاسهای عقیدتی که در روستا دایر میشد فعالانه شرکت میکرد و همیشه مشتاق آموختن و آموزش دادن بود.»
همچنین در خصوص ویژگیهای اخلاقی او نیز میگویند: «انسانی بسیار خوشرو و همیشه لب خنده بر لب داشت و اخلاق پسندیده داشت و هیچ کس را ازخود رنجیده نکرده بود که پس از شهادت همه افسوس میخوردند که چنین فرزندی را از دست دادند همه او را از خود میدانستند.»
شکرگزاری برای شهادت
همچنین در مورد نحوه جانبازی این شهید بیان میکنند: «در پشت جاده اهواز خرمشهر قرار داشتیم در اولین روز عملیات بیت المقدس دشمن حمله سختی کرد و من در کنار او بودم که تانکهای دشمن به طرف جاده در حرکت بود. شهید سعدی دستهای خود را بلند کرد و گفت: "خدایا به آرزوی خود رسیدم" و رو در روی دشمن حدود نیم ساعت بعد از مبارزه دلاورانه با ترکش تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.»
انتهای پیام/