فرهنگ غنی ایثار و شهادت در بستر معنویت تحقق مییابد
به گزارش نوید شاهد البرز؛ چه زیبا میگوید که تولدم در «خور» از توابع ساوجبلاغ روی داد و نشو و نمایم در گستره میهن عزیزم ایران. او قبیلهای به بزرگی ایران دارد و خود را متعلق به کشورش میداند نه قومی و قیبلهای به همه ایران میاندیشد و نه به پارهپاره شدنش به خودی و غیرخودی و چنین میشود که در جوانی در کسوت سربازی وطن، تنش آماج گلولهها میشود.
سربازی برای وطن
«جانمحمد دهقانپور» جانباز دوران دفاع مقدس که در جوانی از سرباز وطن بوده، سالها دبیری و استادی کرده و عضو هیات موسس خیران مدرسهساز است که خود تا مقطع دکتری آموخته است. وی در گفتوگو با خبرنگار نوید شاهد خود را اینگونه معرفی میکند: «جانمحمد دهقانپور هستم، زادگاهم روستای قدیم «خور» در ساوجبلاغ بوده و نشو و نمایم گستره میهن عزیزم ایران است. شغلم، معلّمی از دبیری تا مدیری در آموزش و پرورش شهرستان ساوجبلاغ بوده و در نهایت معاون مرکز برنامهریزی و آموزش منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش شدم. من تا دکترای تخصصی الهیات ادامه تحصیل دادم و اکنون پژوهشگر و مشغول تألیف هستم.
فرزندانم هم راه علم آموزی را پیمودهاند و سه فرزند دختر و یک پسر دارم که همه تحصیل کردهِ دانشگاه از کارشناسی تا دکتری هستند. بنده توفیق عضویت در هیأت مؤسس مؤسسه خیریه ایتام امام حسن مجتبی(ع)، صندوق قرضالحسنه حضرت قائم (عج)، درمانگاه فرهنگیان و مجمع خیران مدرسهساز ساوجبلاغ را داشتهام.»
دهقانپور با بیان اینکه از سومین روز آغاز جنگ در جبهه حضور داشته، بیان میکند: «حدود سه سال توفیق خدمت در مناطق جنگی دوران دفاع مقدس داشتم. از سومین روز آغاز جنگ، قریب یکسال با نیروی زمینی ارتش در کسوت سربازی در محور قصرشیرین و گیلانغرب و قریب یکسال با بسیج سپاه پاسداران در کسوت بسیجی رزمنده در محورهای جنگی کردستان و جنوب ایران بودهام. یکسال هم به عنوان فعالیت فرهنگی در مناطق جنگی کردستان داوطلبانه حضور داشتم.
این جانباز دوران دفاع مقدس همچنین از مجروحیتش در این دوران نیز بیان میکند: «دو بار مجروحیت کلی و یک بار هم آسیب جزئی دیدم. بار اول در محور تنگه حاجیان گیلانغرب در خرداد 1360 زیر آتش توپ دشمن، خودرو موشک تاو واژگون و از ناحیه دست و پا و قفسه سینه دچار شکستگیهای چند قطعهای شدم و با نظر کمیسیون پزشکی ارتش از بقیه خدمت سربازی معاف شدم اما با بهبودی نسبی، توفیق سه مرحله اعزام هم از طریق بسیج داشتم. بار دوم مجروحیتم در فروردین 1362 عملیات والفجر یک بود که مورد اصابت تیر مستقیم از ناحیه پا قرار گرفتم. بار سوم اسفند 1365 بعد از عملیات کربلای 5 آسیبدیدگی جزئی داشتم.
معلم دانایی و پاسداری معرفت
او بعد از جانبازی از سربازی در دفاع از میهن به سربازی برای فرهنگ کشورش بدل شد و سالها در آموزش و پرورش و دانشگاه معلم دانایی و پاسبان معرفت و در جهاد تبیین بوده است. به تصور ما او از چریکهای چمران است اما خودش میگوید که در همرزمی این مجاهد بزرگ نبوده است و در مورد چمران میگوید: «متأسفانه توفیق همرزمی در رکاب آن مجاهد نستوه، استاد نمونه، عارف دلسوخته و انسان کامل را نداشتهام. زندگی آن انسان برجسته الگویی برای هر انسان کمالجو است. حال که نامش به میان آمد با نقل سخنی از او یادش را گرامی میداریم. از شهید والامقام دکتر چمران پرسیدند: "تعهد بهتر است یا تخصص؟" در جواب گفتند: میگویند تقوا از تخصص لازمتر است؛ آن را میپذیرم اما می گویم آن کسی که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.»
جوان دهه شصت و فضایی آکنده از مجاهدت
این استاد دانشگاه در پاسخ به تفاوت جوانان امروز با جوانان دوران دفاع مقدس توضیح میدهد: «انسان موجودی فهمنده است. فهم او تحت تأثیر شرایط زمینه و زمانه حیات اوست. شناخت هر انسان از جهان مادی و انسانی از طریق ارتباطات روانشناختی، جامعهشناختی و زیست شناسی او حاصل میشود. با این شناخت شخصیت انسان شکل گرفته و آثار آن در رفتارهای فردی و اجتماعی او ظهور و بروز پیدا می کند. به بیان دیگر هر انسان متناسب با شناختش زیستجهانی متفاوت دارد. زندگی همواره در انبوهی از روابط «دیگری» پیدا می کند که خاص خود او بوده و با زیستجهان پیچیده نمایان میشود؛ از همینرو اظهار نظر درباره جوان امروز و مقایسه آن مثلاً با جوان دهه 60 بدون توجه به ساختارهای خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی آنها به راحتی امکانپذیر نیست. جوان امروز اگر در دهه 60 میزیست بسیار شبیه به جوانان آن روز بود و جوان آن روزگار اگر در این زمان بود چه بسا شبیه جوانان امروز؛ چرا که زیستجهان آن دو متفاوت است. برای درک درست هر کدام از دو جوان دهههای مختلف باید بتوانیم خود را درون دایره نظام پیچیده روابط متقابل واقعیتهای زندگی مقطع زمانی آنها قرار داده تا آنهارا به درستی درک کنیم. به بیان دیگر میتوان گفت ذهن انسان همیشه دارای مجموعهای از آگاهیها و تجربههای زیستهای است که به مرور اندوخته و مرتباً بر آنها افزوده است؛ به همین جهت انسان همواره پیش فهمها، پیشفرضها، علاقهها و تمایلاتی دارد که او را احاطه کرده است اینها همگی در فهم انسان از جهان و فهمیدن تأثیر می گذارد. جوان دهه «دیگری» 60 ایرانی در فضایی آکنده از معنویت، صداقت، اخلاص، ایمان، ایثار، مجاهدت،... زندگی میکرد؛ جوان امروز در فضایی متفاوت و مواجه با وقایع و حقایقی در بدنه جامعه و حکومت است که او را به چالش کشیده تا جایی که در تعارض با پدر و مادر دهه 60 خودش قرار میگیرد. جوان امروز آنچه را که از دوران جوانی والدینش و مجاهدت و ایثار و شهادت میشنود و آنچه را که امروز در کشورش و جهان میبیند دچار سردرگمی و حیرت شده، خودش را در چنبره پارادوکس و تناقضی گرفتار احساس میکند. ما جوانان دهه شصت تجربه زیستهای از زمینه و زمانه آن دوران داریم که الأن موجود نیست. به همین جهت قضاوت ما در باره جوان ا مروز با آن پیشفهمها و ادراکاتی که داریم قضاوت درستی نخواهد بود و به فهم درستی نائل نمیشویم. اقتضائات و الزامات زندگی امروز با آن دوران گذشته بسیار تفاوت پیدا کرده است. پیشرفت دانش بشر، تحولات سریع و گسترده ناشی از تکنولوژیهای نوین، فناوری اطلاعات و ارتباطات همگی بر دنیا و جسم و روح انسان اثرات بسیار گسترده و بعضاً عمیق میتواند داشته باشد و نیازهای نوپدیدی را برای انسان معاصر ایجاد کرده است. خلاصه این که به مفهوم دقیق باید فرزند زمان خویش بود.»
ایمان، رمز پیروزی
وی در خصوص رشد و غنای فرهنگ ایثار و شهادت نیز اذعان داشت: «فرهنگ ایثار و شهادت برگرفته از فرهنگ عاشورا و مایه بقای اسلام و نظام اسلامی است. درک درست این فرهنگ و احیای آن موجب بیمه شدن در برابر دشمنان است. دوران هشت ساله دفاع مقدس با الگو گرفتن از فرهنگ عاشورا عزتمندانه سپری شد و کشور را بیمه کرد. جوهره این فرهنگ معنویت و عناصر اصلی آن ایمان و تقوا است. فرهنگ غنی ایثار و شهادت در بستر معنویت تحقق مییابد. قرآن کریم وعده میدهد بیست مؤمن متقّی حقیقی در میدان بر دویست دشمن غلبه میکند: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُون: انفال 65َ
ای پیامبر، مؤمنان را به جهاد برانگیز. اگر از میان شما بیست تن، شکیبا باشند بر دویست تن چیره میشوند و اگر از شما یکصد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز میگردند، چرا که آنان قومیاند که نمیفهمند. به تعبیر نظامی میتوان گفت: یک دسته نظامی بر یک گردان و یک گروهان بر یک لشگر غالب میشود. یعنی ایمان راسخ و صبر و استقامت، توان نظامی را یک به ده افزایش میدهد که از مهمترین نمونههای بارز آن امدادهای غیبی و نصرتهای فوق العاده الهی در دوران دفاع مقدس است.
نگاه مردم در دینداری، به مسئولان است
این استاد دانشگاه و جانباز دوران دفاع مقدس درخصوص آفات و موانع مسیر رشد و بالندگی فرهنگ و ایثار و شهادت بیان میکند: «آنچه که عامل بازدارنده و مانع رشد معنویت و فرهنگ ایثار و شهادت میشود عبارتند از خودبینی، غرور، رفاهزدگی و تجملگرایی، تبعیض، مغایرت حرف و عمل، بیتوجهی به بیتالمال، ریاکاری، غیبت، تهمت، سوءظن بیجا، تندخویی، تعصب نابهجا،... یک واقعیت اجتماعی این است که معمولاً توده مردم جامعه (غیر از دانشمندان و عالمان) تحت تأثیر مَشی حاکمان و به اصطلاح مسؤلان جامعه قرار دارند. مردم عموماً نگاهشان به آنها است و رفتار و کردار خویش را بر اساس همان تنظیم میکنند. تأثیر حاکمان با ابزارهای تبلیغاتی و رسانههای عمومی که در اختیار دارند بسیار تعیین کننده است. به همین جهت گفتهاند: «النّاسُ دین ملوکهم» شایان ذکر است فرهنگ به نحو عام از منظر کارشناسان، شامل تمام رفتارها، باورها، ارزشها، نگرشها و تمام فعالیتهایی میشود که از انسان سر میزند و زندگی اجتماعی او را تشکیل میدهد و تمام حوزههای مادی و معنوی انسان را در برمیگیرد و در متن جامعه و به وسیله نخبگان فرهنگی و تعامل آنها با مردم ایجاد میشود و تحقق مییابد.
بازگشت به اصالت فرهنگ ایرانی و اسلامی
وی در پایان با تاکید بر بازگشت به فرهنگ ایرانی و اسلامی اظهار میکند: «فرهنگها بر یکدیگر تأثیرات متقابل دارند و یکدیگر را به چالش میکشند. در نظام اجتماعی، هر فرهنگی که عملکرد و کارکرد مناسبتری دارد، باقی میماند. مثلاً اگر جامعهای در برابر فرهنگ تبرّج و اسراف و تبذیر و مصرف گرایی و واردات، عنصر متناسب و تقویت شدهای در داخل مثل تقوا و سادهزیستی و توسعه مصرف تولیدات داخلی وجود داشته باشد، میتواند در مقابل آن فرهنگ بیگانه مقاومت کند؛ در غیر این صورت، فرهنگ بیگانه جایگزین آداب و رسوم داخلی میشود. همانگونه که مقام معظم رهبری در ارتباط با خطر تهاجم فرهنگی فرمودند: "برای مبارزه با تهاجم فرهنگی باید سادهزیستی و قناعت را در پیش گرفت و تأکید بر رشد و مصرف تولیدات داخلی داشت. برای مصونیت فرهنگی جامعه لازم است به اصالت فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی خویش بازگردیم تا در برابر چالشها و مشکلات پیشرو، خود را از درون، بیمه و واکسینه کنیم. آداب، رسوم و سنن و موسیقی سنتی فرهنگ غنی خود را که دربرگیرنده عرفان، دین، اخلاق و معرفت است، تقویت و زنده کنیم. به خواستههای به حق جوانان احترام بگذاریم، بستر شادی و تفریحهای سالم را برای آنها مهیا سازیم، اصالت فرهنگی خود را پاس بداریم و از تعصبهای افراطی دوری کنیم تا نسل جوان به جای اعتماد به رسانههای غرب، جذب برنامههای داخلی شود. «اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْرا»دعا می کنم که عاقبت کارهای ما سراسر خیر باشد.
گفتوگو از اباذری