سیری در کلام شهیدصالحی؛
«شهیدحبیب صالحی» از شهدای دوران دفاع مقدس در وصیت‌نامه خود می‌نگارد: «من و تو هستیم که انتخابگریم که یا باید حسینی بود و برای حاکمیت حق به شهادت رسید و یا چونان زین‌علی بود و پیام رسان کربلا و خون شهدا باشیم در غیر این صورت یزیدی بوده و در خط شیاطین گام برداشتن حتمی است.»

وصیت نامه

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید حبیب صالحی، يكم خرداد 1345، در شهرستان كرج به دنيا آمد. پدرش محمد، كشاورز بود و مادرش شهربانو نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته تجربی درس خواند. به عنوان بسيجی در جبهــه حضور يافت. چهارم آذر 1365، در پادگان دوكوهه با اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وی در روستای احمدآباد تابعه شهرستان شهريار قرار دارد. 

آنچه در وصیت‌نامه می‌خوانید «شهید حبیب صالحی» می‌خوانید.

((بسم الله الرحمن الرحیم))

*الذین آمنوا هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله اولئک هم الفائزون.*  

آیه 19 سوره توبه

آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا و مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.

ان یحب‌الدین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص.

به‌درستی که خدا دوست می دارد کسانی‌که که در راه خدا نبرد می‌کنند و همچون صفی محکم و بنیان محکم و استوارند.

*لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.*

مپندارید که آنانکه در راه خدا کشته شدگانند بلکه آنها زنده‌اند و در نزد خدا روزی می برند.

(( بسم رب الشهداء و الصدیقین ))

به‌نام ا... پاسدار حرمت خون شهیدان

اشهد ان لااله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان امیر المومنین علی ولی الله.

آری، شهادت می‌دهم که خدای احد و واحد یکی است و همتا نداشته و از همه موجودات بی‌نیاز است، شهادت می‌دهم که محمد (ص) آخرین فرستاده خداست و کتابش کتاب خدا، قرآن کریم است، شهادت می‌دهم که علی (ع) به‌همراه یازده تن از فرزندانش از اولیاء خدا و جانشینان به‌حق پیامبرند، شهادت می‌دهم که پس از مرده شدن دوباره زنده خواهیم شد تا به سزای اعمال نیک و بد خود برسیم و آن زندگی است که زندگانی جاوید است.
شهادت می‌دهم که خداوند رحمن عادل است و هیچگاه ظالمی بر هیچ مخلوقی روا نداشته و نخواهد داشت، شهادت می‌دهم که حضرت مهدی (عج) در غیبت کبری به‌سر می برد و روزی خواهد آمد تا با آمدنش همه ناپاکی‌ها را از بین ببره و عدالت خداوندی را حاکم گرداند و شهادت می‌دهم که خمینی این مرد خدا و فرزند پاک فاطمه زهرا (س) که از سلاله پاک انبیاست، پرچمدار خط سرخ و خونین ولایت فقیه است و اوست که نائب بر حق امام زمان بوده و اطاعتش را بر خود فرض می‌دانم مقلد اوییم.
با سلام و تحیات بر کلیه پیامبران تاریخ به‌ویژه پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) و با درود و سلام بر ولی عصر منجی عالم بشریت آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش حضرت امام خمینی مدظل العالی این قلب تپنده امت حزب الله و پیر جماران و با درود فراوان بر رزمندگان دلاور و سلحشور و قهرمان که زاهدان شب و شیران روز هستند و سلام و صلوات بر شهیدان از صدر اسلام تا کربلای حسین(ع) همچنین تا کربلای خونین خمینی به‌خصوص شهدا عملیات اخیر و از خداوند خواسته و خواهانیم که خبری از مفقودین و اسرا و شفای جانبازان و توفیق تمام خدمتگذاران این انقلاب را خواهانیم.

ای مردم حزب الله من فرزند شما هستم من برادر کوچک شما و مقلد روح خدایم و بر این اساس است که فرمان امام را لبیک گفتم و عازم جبهه گشتم اما سخنی با شما دارم من تنها با پدر و مادر خودم سخن نمی‌گویم چون خودم را به همه شما امت حزب الله وابسته می‌دانم و عضو کوچکی از پیکر عظیم امت حزب الله می‌دانم بنابراین روی سخنم با شماست.

آری، به یاد دارم تا قبل از انقلاب هرگاه از حسین (ع) و مظلومیت حسین و شهادتش می‌گفتند و هر گاه عاشورا فرا می‌رسید و در مجالس از کشته شدن حسین و یارانش و به اسارت رفتن عزیزانش می‌خواندند ما با خدای خود بارها زمزمه کرده بودیم که اگر می‌بودیم در زمره طرفداران حسین(ع) قرار می‌گرفتیم و می‌دانم که همه شما نیز این‌چنین هستید و شما نیز بارها بر مظلومیت حسین و بارانش اشک‌ها ریختی و عاشوراهای متمادی را عزاداری کردی و تو بر این عقیده بودی که ای‌کاش می‌بودیم و حسین را یاری می‌کردیم و بر این اساس خدا بر ما منت نهاد و خواسته ما را به یاری رهبر دینی‌اش برآورده ساخت.

آری، خدا برای ما حسین را فرستاد. او خمینی، این مرد خدا را به‌سوی ما فرستاد تا دیگر بهانه‌ای نباشد و حال این ندای ((هل من ناصر ینصرنی)) حسین زمان است که فریاد می کشد و بر همه یزیدیان زمان شوریده است. اوست که ما را به‌سوی سعادت رهبری می‌نماید و اوست که دوباره خاطره کربلا را زنده کرده است و حال این من و تو هستیم که انتخابگریم که یا باید حسینی بود و برای حاکمیت حق به شهادت رسید و یا چونان زین‌علی بود و پیام رسان کربلا و خون شهدا باشیم در غیر این صورت یزیدی بوده و در خط شیاطین گام برداشتن حتمی است، آری دیگر حق و باطل مشخص است و سردمداران اسلام و کفر آشکار گردیده اند و باید یک طرف بایستی و برای نابودی طرف دیگر تلاش کنی و این تو هستی که یا حق را یا باطل را بپذیری، دیگر سکوت جایز نیست و بی تفاوتی خیانتی بس بزرگ خواهد بود پس باید به‌پا خیزی و بر همه مظاهر شرک و کفر چون رهبرت بخروشی و بگوئی نه.

برادر و خواهرم ! من اگر لیاقتش را پیدا کردم و شهید شدم از یک چیز ناراحتم گر چه با شهادت انسان به خدا می رسد، اما هر گاه خون یک مقلد روح ا... بر زمین می‌ریزد یکی از قلب‌هایی که به خمینی عشق می ورزد از تپیدن باز می ایستد و یکی از یاران امام کم می‌شود، سخنی دیگرم اینست که انگیزه‌ام از جبهه رفتن منطبق بر این حدیث است که می‌فرماید:

««مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، و مَن وَجَدنی عَرَفَنی، و مَن عَرَفَنی احَبّنی و مَن احَبّنی عَشَقَنی‌، و مَن عَشَقَنی‌ عَشَقْتُهُ، و مَن عَشَقْتُهُ قَتَلْتُهُ، و من قَتَلْتُهُ فَعَلَی دِیتُهُ، و مَن علی دیتُه فانا دِیتُه‌...»

آری، من برای طلب خدا به جبهه می‌روم، می‌روم تا او را بیابم و دوستش بدارم و عاشقش شوم تا شاید عشقم را بپذیرد و آنگاه که او این را پذیرفت من به سعادت ابدی دست یافته ام زیرا دیگران این خداست که عاشقم می‌شود و خداست که عاشقش را می‌کشد و خداست آن‌کس بر اینکه توطئه‌های دشمنان را نابود سازد و پشتیبان مستحکمی است برای جبهه‌ها پس خواهشم از شما این است که بسیج را خالی نگذارید و با تقویت ایمان خود نگذارید منافقین به جای شما در بسیج باشند خالی کردن بسیج پشت کردن به جبهه‌ها است و پشت کردن به جبهه‌ها پشت کردن به اسلام است و پشت کردن به اسلام نتیجتا پشت کردن به‌خداست و امید است که با پر کردن بسیج جبهه را هم خالی نگذارید و ای مردم شهیدپرور پشت جبهه‌ها را محکم کنید که امید رزمندگان بعد از خدا و امام زمان (عج) به شماست زیرا اگر پشت جبهه ها محکم نباشد جبهه‌ها نیز محکم نخواهد بود و از خداوند متعال خواهانم که بسیج که یکی از سنگرهای مستحکم انقلاب است خالی از نیرو نباشد.

در آخر دست و پای مادر و پدرم را می‌بوسم که مرا اینگونه تربیت کردند و به‌سوی خدایم فرستادند، آری، آن نمازهای مادرم بود که مرا این‌گونه ساخت و دعاهای پدر و مادرم بود که مرا چنین عاقبتی خوش آمد بنابراین از آنها می‌خواهم گرچه شاید مشکل باشد ولی در مرگم اشک نریزید چون همیشه آرزو داشتند عاقبت بخیر شوم و چه عاقبتی خوش‌تر از اینکه انسان به‌سوی خدا برود و این‌را هم می‌دانم که هیچ باری سنگین‌تر از جنازه فرزند بر دوش پدر نیست و از پدرم می‌خواهم تا این بار را تحمل کند و با دعاهای خیرش مرا به سوی معبودم بفرستد و این آخرین سخنم باشد که اگر لیاقت آنرا پیدا کردم که دست‌های پاک شما مردم که امام الهی شدنتان را نوید می‌دهد، تشییع شوم، می‌خواهم مرا به‌خاک بسپارید و دوست دارم که دشمن این‌را ببیند که ما شب شکنیم و تاریکی برای ما مفهومی ندارد و بگذار تا شب را هم از این جغدهای شوم بگیریم تا امیدی برای زنده بودنشان نماند و از شما همه می‌خواهم که اگر حقی برگردن من دارید اگر قابل بخشش است ببخشید وگرنه می‌توانید از خانواده‌ام مطالبه نمایید و این آخرین فریاد است که می‌خواهم شما هم همراه من فریاد بر آورید تا به‌یادگار بماند که ما از جان خود گذشتیم با خون خود نوشتیم، امام زنده باشد و با هم دست‌ها را به‌سوی آسمان دراز کنیم و ندا سر دهیم که خدایا، خدایا ترا به‌جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

                                                                 والسلام

خداحافظ همگی شما مسلمانان باشد پیروز باد انقلاب اسلامی به رهبری امام نابود باد کفر جهان به سرکردگی آمریکا و صدام

پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّت نامه و مطابقت با آيات و روايات

پيام شهيد : شهادت می دهم که محمد (ص) آخرین فرستاده خداست و کتابش کتاب خدا قرآن کریم است.

شاهد حديثی: قال رسول الله (ص):اِن اَرَدتُم عَيشَ السُّعَداءِ و َمَوتَ الشُّهَداءِ و َالنَّجاةَ يَومَ الحَسرَةِ و َالظِّلَّ يَومَ الحَرورِ و َالهُدى يَومَ الضَّلالَةِ فَادرُسُوا القُرآنَ فَاِنَّهُ كَلامُ الرَّحمانِ و حِرزٌ مِنَ الشَيطانِ و رُجحانٌ فِى الميزانِ . (الحياه(ترجمه احمد آرام) ج2 ،ص234)

رسول خدا (ص) فرمودند: «اگر زندگى سعادتمندان، مرگ شهيدان، نجات روز حسرت (قيامت)، سايه روزِ سوزان و هدايت در روز گمراهى را می‌خواهيد، قرآن را ياد بگيريد كه آن سخن خداى مهربان است و سپرى است در مقابل شيطان و سنگينى در ترازوى اعمال.»

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده