معامله با خدا ناراحتی ندارد
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهیدعلیاصغر بذرپاچ، بيست و چهارم بهمن 1345 در روستاي شيخ حسن از توابع شهرستان ساوجبلاغ به دنيا آمد. پدرش رجب و مادرش صغرا نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و دوم دي 1365، در فاو عراق به شهادت رسيد. اثري از پیکرش به دست نيامد.
آنچه در ادامه می خوانید متن وصیت نامه و پیام شاخص شهید بذرپاچ است.
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
*و لا تحسبنّ الذّین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربّهم یرزقون* مپندارید که کسانی که در راه خدا کشته میشوند مردگانند، بلکه زنده اند و پیش خدای خود روزی می خورند.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، سلام و درود به روان پاک ائمّه ی اطهار(ع) و حضرت محمّد بن عبدالله(ص) و علی ولی خدا. سلام و درود به شهیدان راه حقّ و حقیقت از صدر اسلام تاکنون بخصوص شهدای خیبر که الان سالگرد آن شهیدان می باشد، سلام به شهید مظلوم و 72 یار با وفایش و شهیدان محراب و شهیدان نخست وزیری.
سلام و درود به شهیدان زندهی تاریخ، سلام و درود به ایثارگران راه الله بهخصوص رزمندگان سلحشور و امّت حزب الله و همیشه بیدار و هوشیار، سخن را آغاز میکنم.
پروانههای عاشق
شاید این آخرین گفتههای من باشد که قلم به دست گرفته ام و سخن به روی کاغذ می آورم. بله ما سه پروانه عاشق و معشوق بودیم که باید تکبهتک پرمیکشیدیم و می رفتیم. هر کداممان در یک سال، محسن در سال 1361، ابوالفتح در سال 1362 و من نیز اگر خدا قبول کند در سال 1363 خواهم رفت و به دو پروانهی رفته خواهم پیوست. پروانه هایی بودیم که سال ها با هم رفیق و دلسوز بودیم و حالا آنها رفته اند و من ماندهام و طاقت در خانه ماندن و در پشت میز کلاس نشستن را ندارم، رفتم که اگر خدا قبول کرد و به دو پروانهی قبل بپیوندم. اشهد ان لا اله الّا الله و اشهد انّ محمّد رسول الله.
سخنی دارم با عزیزانی که بعد از من زندگی خواهید کرد. اول با خانوادهی دلسوز و مهربانم، بعد با دیگران. ای خانوادهی دلسوزم، اگر خدا خواست و در درگاه حق تعالی نمره قبولی گرفتم:
- غرور شما را فرا نگیرد که بگویید ما خانوادهی شهید یا مفقود هستیم. ارزش شما در درگاه حق تعالی خیلی زیاد است. مبادا با غرور خود این ارزش والای خود را پایین بیاورید!؟
- من اولین و آخرین کسی نباشم که از این خانواده در راه خدا قربانی می شود. نگذارید خدای ناکرده اسلحهی من بر زمین بماند.
- خانواده ی مهمان نوازم! امیدوارم عروسی مرا (شهادت) پُر تجمّل نگیرید. آن مخارجی که می خواهید برای عروسی من خرج کنید در راه خدا خرج کنید.
- امیدوارم که بعد از من یک خانواده ی نمونه و به تمام معنا باشید که تاکنون بوده و هستید. مبادا دشمن را شاد کنید با گریه های بلندتان، با آه و زاری در ملأ عام!؟ اگر هم خواستید گریه کنید برای شهدایی گریه کنید که پدر و مادر و یا کسی را برای گریه نداشتند. برای علیاکبرها، برای عبّاسها گریه کنید. خون من که از خون علی اکبر حسین(ع) و علی اصغر حسین(ع) رنگین تر نیست. با خدا معامله کردن که ناراحتی ندارد.
- پدر گرامی! موقعی که به مسجد می روی مرا نیز به یاد بیاور و از خدای بزرگ و بی همتا برایم طلب آمرزش بخواه و اگر راه کربلا باز شد و به زیارت اباعبدالله(ع) رفتی به امام حسین(ع) بگو که پسر من نیز آرزوی زیارت قبر شش گوشهی تو را داشت و در راه تو به خون غلطید و پرواز کرد و در آخر ای مهربان مرا از نافرمانی هایی که در کارهایی که بر عهده ی من گذاشتی کردم مرا ببخش و حلالم کن که اگر شما مرا حلال نکنید کارم سخت درگیر است.
برادرانم! نمازتان را سر وقت بخوانید و بی توجّه به نماز نباشید و در دعاها شرکت کنید که پیغمبر(ص) اسلام میفرماید: (الدّعا سلاح المؤمن) دعا سلاح مؤمن است و دیگر بسیجیان را رها نکنید. نگذارید جای خالی من در بسیج معلوم شود. چرا که اینها آیههای قرآنند و امید آینده اسلام هستند. دیگر اینکه سعی کنید قرآن بیشتر بخوانید و در آخر از همگی شما حلالیّت میطلبم. الحقیر الضعیف، علیاصغر بذرپاش بیستم اسفند ماه 1363
پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّت نامه و مطابقت با آيات و روايات
پيام شهيد: بعد از من غرور شما را فرا نگیرد که بگویید ما خانواده شهید یا مفقود هستیم. ارزش شما در درگاه حق تعالی خیلی زیاد است. مبادا! با غرور خود این ارزش والای خود را پایین بیاورید!؟
شاهد حديثی: قال امام صادق عليه السّلام: إِنَّ فِى السَّماءِ مَلَكَينِ مُوَكَّلَينِ بِالعِبادِ، فَمَن تَواضَعَ لِلّهِ رَفَعاهُ وَمَن تَكَبَّرَ وَضَعاهُ. (كافى، ج2، ص122، ح2)
امام صادق علیه السّلام فرمودند: در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شدهاند پس هر كس براى خدا تواضع كند، او را بالا برند و هر كس تكّبر ورزد او را پَست گردانند.
انتهای پیام/