این نامه را با عجله در سنگر نوشتم
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید یوسف يعقوبي، پانزدهم مهر 1344، در شهر الموت از توابع شهرستان قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدحسن و مادرش شاهباجي نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. آهنگر و جوشکار بود. از سوي بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و نهم بهمن 1361، در کرخه بااصابت ترکش و سوختگي به شهادت رسید. مزار وي در روستاي گرمدره تابعه شهرستان کرج واقع است.
آنچه در ادامه میخوانید نامه به یادگار مانده از شهید یعقوبی است.
پس از عرض سلام سلامتي شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم اميدوارم كه هميشه در زندگاني هيچگونه ناراحتي نداشته باشي و اميدوارم كه هميشه در زندگاني هيچگونه كسالتي نداشته باشي. اگر از برادر حقير خود خواسته باشي الحمدالله بد نيستم و به ذكر دعاگويي شما مشغول ميباشم. خدمت زن داداش مهربانم بهتر از جانم سلام و دعا سلام زيادي ميرسانم اميدوارم كه هميشه در زندگاني هيچگونه ناراحتي نداشته باشي.
خدمت برادر مهربانم آقاي داودخان و زنداداش مهربانم منيژهخانم سلام زيادي ميرسانم. خدمت برادرزاده عزيزم، اميرخان كوچولو سلام و دعاي زيادي ميرسانم. خدمت تمام فاميل هاي عزيز يك به يك سلام و دعاي زيادي ميرسانم. خدمت آقاي رحيم خان با خانمش زري خانم سلام زيادي و هميشه سلامتي آنها را ميخواهم اميدوارم كه هميشه در همه جا خوب و پيروزي از آن آنها باشد.
برادر جان، اميدوارم كه هميشه در زندگاني خود مفيد و پيروز باشي. اميدوارم كه از بديهاي من كه كردهام نسبت به شما و زنداداش ببخشيد. برادرجان، از شلوغ نوشتن نامه اميدوارم كه ناراحت نباشي من اين نامه را با عجله در سنگر مينويسم. ديدهام كه يكي از برادران به من گفت: من ميخواهم به تهران بروم. گفتم: پس صبر كن! من يك نامه براي برادرم بنويسم.
برادر جان! اگر وقت كردي براي ما همه يك نامه ناقابل بدهيد تا من از وضع شما و زن داداش خوشحال شوم. برادر جان! نميدانم برادر عفوي به آوه رفته است يا خير. برادرجان، اميدوارم كه هميشه در زندگاني خوش و خرم بوده باشي. ما در مورخه پانزدهم دیماه 1361 به خط وارد شدهايم. اميدوارم كه هميشه برای ما دعاي خير كني، اميد پيروزي والسلام.
من الله التوفيق
انتهای پیام/