ای آب اروند، تو مهریه زهرایی (س)
به گزارش نوید شاهد البرز؛ جانباز پاسدار «مرتضی حقنظری»، فرمانده گردان تخریب تیپ ۷۳ ویژه پاسداران و از غواصهای عملیات والفجر هشت، شاعر و اهل قلم در یادداشتی می نویسد:
«برخی از انسانها عجب سرنوشت هایی دارند. امشب مستندی نگاه کردم که تمام مراحل زندگی حاج قاسم را در ۷۲ ساعت پایانی عمر مبارکش به تصویر کشیده بود. دیدن این مستند بهحدی حزین و غمبار بود که تلخی سال ۹۹ در همین ایام را در کامم فرو ریخت. مستند را برای تعدادی از رفقای دفاع مقدس که خیلی با هم صمیمی هستیم فرستادم و دیدم هیچ واکنشی از خود نشان ندادند. متوجه شدم قلب آنها را به درد آوردهام. کلی در احوالات حاج قاسم بهفکر فرو رفتم و ناگهان متوجه شدم که حاج قاسم و دشمن حاج قاسم درباره شخص او یک هدف مشترک دارند.
او می دوید و من می دویدم.
او سوی نفسم من سوی مرگم.
اما همدیگر را نمی یافتند تا آنکه سرانجام هر دو جوینده و یابنده شدند.
از ابتدای جنگ تحمیلی حاج قاسم کجا نبود و کجا نرفت و به کدام خط نزد و کدام دژ را نشکست.
به دریا بنگرم دریا تو بینم؛
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم.
به هر جا می نگرم کوه و در و دشت؛
نشان از قامت رعنا تو بینم.
حقا و تصدیقا که چنین بود و جز این نبود.
چه شب های سخت و سوزناک که در نوک قلل قندیل و سورتوه وبمو و گردرش و کله قندی و پاتاق و بازی دراز نبود و دمی نیاسود.
چه شب ها و روزهای گرمی که در میان رملها و بیانهای فکه و شرهانی و چزابه و خرم شهر و شلمچه و زید و..... آرام و قرار نداشت.
چه ایامی سوار بر قایق و بلم در دل آبهای هورالعظیم و سابله و کارون و جزایر جنوبی و شمالی مجنون و بهمنشیر و سد دز و دریای خزر نبوده و از نجوا با خدایش کوتاه نمی آمد، چنانکه دست در دل اروند رود فرو برد و گفت: ای آب اروند تو مهریه حضرت زهرایی و تو را به حضرت زهرا (س) قسم، بچه های ما را امشب از این آب به سلامت عبور بدهید.
چه شب نخوابی های که نداشت تا حجم وسیع سپاه زنبوران سرخ و وحشی را در عراق و سوریه و لبنان درهم نشکند و دشمن غاصب اسرائیلی را منکوب نکند تا عین عنکبوت به دور خود تار نتند که البته این تار در تعبیر قرآن بسی سست می نماید که هست.
در تمام این دو دهه از نبرد بی امانش با دشمنان خدا، او و دشمن او به دنبال یک مقصد مشترک بودند.
تمام سرویسهای جاسوسی عالم رصدگرش بودند بلکه رد پایی از او بیابند و او را به شهادت برسانند و خود حاج قاسم هم سخت به دنبال شهادت بود و دست خط ها و گریه ها و آثار خطی خود او مبین این نویسه است که نوشتند خدایا مرا پاکیزه بپذیر،
ای مرگ سرخ و خونین من کجایی بیا تا سخت تو را در بغل بگیرم که سرانجام پی کیش و رصدگر در موعد مقرر هر دو به هدف مشترک خود رسیدند. اما حاج قاسم پرواز کرد و عندربهم یرزقون است.
ترامپ هجرانی دارد و در قهر اسفل السافلین است.
چه حلاج ها رفته بر دارها.»
انتهای پیام/