چه بهتر در راه جهاد في سبيل الله بميرم
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید"محمدصادق یوسفی" نوزدهم شهریور ۱۳۴۷ در شهرستان کرج چشم به جهان گشود. پدرش محمدباقر کفشفروش بود و مادرش شوکت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته مدیریت بازرگانی درس خواند و دیپلم گرفت. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. ششم آذر ۱۳۶۰ با سمت آرپیچی زن و تک تیرانداز در بوستان بر اثر اصابت گلوله به قلب و شکم شهید شد. پیکر وی را در روستای حصار تابعه زادگاهش به خاک سپردند.
آنچه پیشروی دارید متن نامه به یادگارمانده شهید یوسفی است.
اذا جانصرالله الفتح
خدمت پدر و مادر، خواهر و برادران و تقي عزيز و ساير بستگان و دوستان اعم از عزيزان شوراء انجمن بسيج و تمام حزب الله وحزب الهي سلام عليكم:
ضمن تقديم بهترين سلام ها و درودها كه نثارتان ميكنم و همچنين با تقديم شايستهترين آرزوها براي همه شما عزيزانم اميدآن دارم كه به فضل خداوند باريتعالي دركمال آرامش و صحت و سلامت و تزكيه نفس بهسر بريد.
پدر و مادر گرانقدرم لازم ميدانم حضور شريفتان عرض كنم ما بعدازظهر پنجشنبه ساعت پنج بعدازظهر از كرج حركت كرديم و به اصفهان رفتيم بعداز آن به يكي از پادگانهاي سپاه اصفهان اعزام شديم و بعداز مدتي به يكي ديگر از پادگانهاي سپاه اصفهان كه مخصوص اعزام نيرو بود رفتيم و همين طور بعداز مدتي به اهواز اعزام شديم كه شرح تمامي آن ضرورت ندارد و اكنون حال همگي برادران بحمداله خوب است و از هيچ نظر كمبود احساس نميشود و علت اينكه تا كنون به شما تلفن نكرده ام، رعايت مسائل ايمني بوده است وحالا هم تا معلوم شدن وضع نميتوانم به شما آدرس دهم، اميد كه مورد عفو قرار گيرم.
عزيزانم، هيچ مشخص نيست كه تماس من با شما چه وقت ديگري باشد فقط چند نكته را لازم مي دانم توضيح دهم يكي اينكه در درجه اول ما را از دعا فراموش نكنيد ديكر آنكه اگر احيانأ خداي نكرده زبانم لال براي من كمترين ناراحتي داريد از سربيرون كنيد؛ چراكه جهاد در راه خدا يكي از مهمترين اعمال بشر دردنياست و ماهم كه روزي بايد اين جهان راترك گوئيم پس چه بهتردرراه جهاد في سبيل الله بميرم و به فيض عُظماي شهادت نائل آئيم و اگر هم اين طور نشد اشكال ندارد تا نوبت شهادتمان خواهيم كوشيد براي الله و مطلب ديگر كه روي صحبتم با تقي عزيز خواهر مهربانم و تمامي اعضاي شوراء و انجمن و بسيج ميباشد؛ اينكه تمام هم و غمتان براي تشكل انجمن باشد. هدفتان فقط اين باشدكه شوراءرا هرچه بيشتر تقويت كنيد به شورا بيش ازحد توجه كنيد و به خودسازي برادران و خوهران بيش از حد توجه كنيد و بدانيد كه شايد ثوابي كه شما مي بريد از ثوابي كه ما ميبريم، بيشتر باشد.
خُب، عزيزان كوچولو شما چه مي كنيد انشاءالله كه درستان را به خوبي ميخوانيد و ديگر سروران پرمهر مرا اذيت نميكنيد بخوانيد و بخوانيد كه اين كشور اميدش درآينده به شماست.
پدرجان، نمي دانم اكنون هم عقيده به جهاد داري يانه؟ انشاءالله كه داري و هم به شما و هم به مادر عزيزم عرض ميكنم خُب جبهه است ديگر بهقول معروف خانه خاله عذرا كه نيست اگر احيانأ من ديگر سعادت زيارت شما را پيدا نكردم و يا اينكه قسمتي از اعضاي بدنم مطلبي برايش پيش آمد نبايد شما هيچ گونه ناراحتي به خود را دهيد بلكه خوشحال هم شويد كه چراي آن مفصل است و من وقت ندارم البته وقت دارم حوصله ندارم و خود شما بهتراز من چرايش را مي دانيد خوب اگر اجازه دهيد صحبتم را درهمين جا خاتمه دهم فقط اينكه من برادر بخشيزاده برادر جمشيدي و برادر نوازي با هم و در يك گروه هستيم و همگي اين برادران به همگي شما عزيزان سلام مي رسانند.
با دشمن ستمگر از ديارم نرانم ننشينم
ننشينم، ننشينم تا انتقام خونشان نگيرم
نا نشاني از خدايم نگيرم ننشينم
تا لبخند رضايت برلبان امامم نشانم ننشينم
ازقول من به آقاجان و مادرجان و دائيهاي عزيزو خانمهايشان و ساير بستگان سلام گرم مرا ابلاغ فرمائيد وخصوصأ آقا جان و مادر جان التماس دعا دارم آرزوي ديدار مجدد با شما عزيزان.
دوشنبه هجدهم آبان ماه 1360 اهواز
محمد صادق يوسفي
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری