شهید پانزده ساله که در لحظه حمله به فکر دردکمر پدرش بود!
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «حمیدرضا شيخمحبوبي»
یکم ارديبهشت 1347 در شهرستان تهران به دنيا آمد. پدرش محمدعلي، فروشنده بود و مادرش مريم نام داشت. تا
پايان دوره ابتدايي درس خواند. در كارخانه ريسندگي کارگری میکرد. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. دوازدهم
آبان1362 در
پنجوين عراق به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي
«بيبي سكینه» شهرستان شهريار قرار دارد.
در ادامه متن نامه به یادگار مانده شهید «حمیدرضا شيخمحبوبي» را در بخوانید.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
اجر شما در دستدادن چون اجر نظامیان اسلام باشد. امام صادق (ع)
با حضور عرض سلام به امام و امت شهیدپرور اسلام و با سلام به خانواده های شهیدان و با سلام به تمام شهیدان صدر اسلام که عارفانه و عاشقانه در راه امام حسین (ع) که کربلایش را زیارت کنند شهید شدند.
با سلام به پدر و مادر مهربانم، سلام علیکم:
بعد از عرض سلام سلامتی شما را از خداوند متعال خواستارم و با سلام به برادرانم امیدوارم که حالتان خوب باشد و کسالتی نداشته باشید و با سلام به تمام فامیلها اعم از عمهها، داییها، عموها، خالهها، با خانواده شان و با سلام به زن داییها و افسانه و رضا و رسول؛
سلام علیکم : امیدوارم که حالتان خوب باشد و کسالتی نداشته باشید.
اگر از حال اینجانب، حمیدرضا خواسته باشید؛ بحمداله خوب میباشم و کسالتی ندارم. چرا برایم نامه نمینویسی؟! من را که میبینی نامه نمینویسم نامها را نمی اورند چون دیگر جایی نمی توانم برویم چون دیگر لحظات حمله نزدیک است الان خیلی وقت است که برایم از شما نامه نرسیده
الان که این نامه را می نویسم به یکی از بچه ها تا بیاورد به تهران پست کند من منتظر نامههای شما هستم از حال خودتان مرا باخبر کنید زیرا خیلی دلتنگم. از حال برادرانم بپرسم
حال غلام، محمد، منصور، رضا، مهدی جان چطوره ؟ امیدوارم که حال همه خوب باشد. مهدی دیگر حمیدحمید نمیگوید؟
فکر کنم شما شب 21 شام میدهید اگر این طور است من خواهمبیایم. بگویید ببینیم کی شام میدهید؟ دلم برای ان شام لذیذ تنگ شده است.
من قولی که داده بودم حال عمل کردم من نامهای از قبل فرستاده بودم ؟ انداخته بودم در ان نامه بود ولی متاسفانه ادرس را پشت رو نوشته بودم و برگشت خورد برای خود در این نامه عکس میفرستم امیدوارم که به دستتان برسد.
خُب پدرم حال شما چطوره کمرت خوب شد من یک نوع پماد دارم که اگر انشاءاله اگر برگشتم برایت میآورم.
من پایم درد میکرد از این نوع پماد مالیدم و پایم بهتره.
خُب دیگر عرضی ندارم به جز سلامتی شما عزیزان از درگاه خداوند متعال امام امت را دعا کنید.خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
همه شما را دوست دارم مورخه شانزدهم مهرماه 1362منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری