"حال و هوای جبهه" در نامه رزمندهِ پانزده ساله
در ضمن به خاطر اینکه من اینجا آمده ام از دست من ناراحت نباشید و فکر من را نکنید. از مادرم خواهش دارم که برای من ناراحت نباشد از پدر عزیزم میخواهم که فکر من را نکنند و ناراحت نباشند و از اینکه من اینجا آمدهام از دست من ناراضی نباشند چون اگر بدانند اینجا چه حالی دارد خودتان هم به اینجا میآیید و دیگر خواهشی که دارم این است که تا میتوانند از نظر مالی و جنسی هر چه میتوانند به جبهه کمک کنند.
فعلا ما در تیپ محمد رسول اله هستیم و گردان ما از گردانهای محمد رسول اله است و امکان دارد به جای دیگری برویم و برای من فعلا نامه ننویسید.
در آخر میگویم که دوباره خواهران و برادرانم را میبوسم و مخصوصا امیر جون، در ضمن به عمو و پسر عموها و دایی ها (عباس دایی و کرم دایی) و خالههای عزیزم و شوهرخالهها و پسرخاله و بتول ننه خوبم و زن داییها و مشهدی جبار و مشهدی رستم و یعقوب و همسایه ها و قاسم و اکبر و ناصر آقا و یوسف و دیگر همسایه ها و کسان سلام برساند به مشهدی جبار مخصوصا سلام برسانید و بگویید که شاید من نتوانم یک نامه تکی برایشان بنویسم و همچنین داییم و عمویم بگویید که به دلایلی شاید نتوانم برایشان نامه بنویسم و از این بابت معذرت میخواهم در ضمن به مصطفی هم سلام میرسانم.
به امید پیروزی نهایی رزمندگان اسلام
ضمنا فعلا در اینجاها نیست و اگر باشد دو سه ماه دیگر در جنوب است و ما هیچ نقشی در حمله نداریم چون در غرب و در پادگان هستیم فعلا برای من نامه ننویسید چون ادرس دقیق ندارم ناراحت من نباشید و خواهید که برگردم چون اینجا مکانی است که میشود خودسازی کرد، ناراحت من نباشید.
والسلام علیکم و رحمت اله
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره
اسناد انتشارات، هنری