نوید شاهد - شهید "محمد نوری‌بزچلویی" از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در نامه ای که برای خانواده نوشته است آنها را به صبر و پایداری دعوت کرده است. این نامه را در ادامه بخوانید.
متن نامه


به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید محمد نوری‌بزچلویی بیستم اردیبهشت 1346 در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش حمزه‎علی کارمند بود و مادرش شهربانو نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته الکترونیک درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم مهر ماه 1366 با سمت دیده‌بان در بانه توسط گروههای ضد انقلاب بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای روستای سرحدآباد تابعه شهرستان کرج قرار دارد. او را شهرام نیز می‌نامند.

متن نامه شهید "محمد نوری‌بزچلویی" را در ادامه بخوانید.

با عرض سلام و سلامتی خدمت پدر و مادر و برادر و خواهران عزيزم اميدوارم که احوالات همه تان خوب باشد و کسالتی نداشته باشيد و محنت بنده را به دل نگيريد. باری، اگر از راه لطف و مرحمت جويای حال بنده باشيد شکر خداوند منان سلامتی برقرار است و ملالی در بين نمی‌باشد مگر فراغ از شما عزيزان که با صبر و پايداری انشاءا... به پايان میرسد. پدر عزيزم، اين دومين نامهای است که برايتان می‌نگارم و همانطور که در نامه اول برايتان نقل کردم بعد از رسيدن به منطقه به پشتيبانی لشگر رفتم. يک درجه‌دار به من گفت که فرمانده پشتيبانی سرهنگ نودهی است و سرهنگ مجيديان دوسال پيش فرمانده پشتيبانی بوده و سپس گفت که منتقل شده به قرارگاه لشگر من نيز فوری به قرارگاه اداری لشگر رفتم در آنجا با يک سروان حفاظت صحبت کردم و او گفت که سرهنگ مجيديان جزء قرارگاه تاکتيکی است و مثل اينکه مرخصی هستند من باز هم باور نکردم و با يک مکافات خودم را به قرارگاه تاکتيکی رساندم. در آنجا به دژبانی‌ها گفتند: سرهنگ مجيديان مريض شده است و به مرخصی رفته و من خودم را جای فاميل آنها جا زدم و گفتم: بايد اطلاع بيشتری کسب کنم که پيش سرهنگ يزدان ستاد رفتم و فکر میکنم فرمانده رکن 2لشگر است و او گفت: مجيديان مرخصی است و خانهشان ساری است و بنده با همه دوندگی باز سرم به سنگ خورد. بله، آقای نوری اين هم از مجيديان. من باز هم صبر می‌کنم و اگر شما از حاجی نامه‌ای گرفتيد و آمديد بانه که من را برای دژبانی بخواهيد و خلاصه يا فرمانده لشگر را ملاقات می‌کنی يا باز دنبال مجيديان می‌رويم البته مجيديان فرمانده رکن 3 لشگر است و کارش درست است.

پدر عزيزم، اگر خواستی به بانه بيايی از 20 مهر به آن طرف بيا، راستی جواب نامه را برايم سريع بنويسيد. خب، ديگر عرضی ندارم و سلام گرم مرا به حاج ابوالحسن و خانواده شان و تمام خاله‌ها و فاميل برسانيد و همهتان را از دور می‌بوسم و سلامتی همه تان را از در گاه خداوند متعال خواهانم دوستدارتان و قربانتان شهرام مورخه:

هیجدهم مهرماه 1366ـ ساعت 9 صبح در سنگر


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره فرهنگی و تبلیغات

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده