ثانیهبهثانیههای زندگی امتحان خداست
متن نامه
شهید «جواد مومنکیائی» را در ادامه مطلب میخوانیم.
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدمت برادر عزیزم «محمدرضا مومنکیائی» سلام؛
پس از
عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم و امیدوارم حالت
خوب باشد و سلامتی برقرار و در زیر سایه امام زمان (عج) استوار باشی و در کارهایت
پیروز موفق باشی و سلام مرا به پدر و مادرم و منصور و روح الله برسان. انشاالله
با پیروزی کامل می رویم کربلا را فتح میکنیم و راه را باز میکنیم تا شما عزیزان
بیایید قبر شش گوشه امام حسین و همه شهیدان را زیارت کنید.
برادر جان، از شما میخواهم که همه کارهایت را در راه خدا انجام دهید و به عنوان برادر کوچک این تذکر را به شما میدهم به نماز یومیه خیلی اهمیت بده برادر جان، خیلی از برادران زن بچه خود پدر و مادر خود را ول کردند و الان در جبههها هستند و اینجا فقط به فکر خدا هستند. هیچ به فکر خانه نیستند. روز و شب عبادت میکنند و بعضیهاشون امام زمان را می بینند. هر ثانیه ثانیهای که از عمرمان میگذرد، امتحان است. سعی کن؛ امتحان هایی که از ما گرفته می شود قبول شوی، مثل آن می ماند وقتی که یک سال درس می خوانید و امتحان می دهید، قبول می شوید چقدر خوشحال می شویم ولی وقتی مردود میشویم، همیشه ناراحتیم و میگوییم کاش درس می خواندم، قبول می شدم. روز قیامت همین طور است و باید در راه خدا خیلی سختی بکشیم ما باید مثل علی شجاع باشیم و شیر میدان و اگر از حال اینجانب، جواد مومنکیائی برادر کوچک خواسته باشی حالم خوب است و سلامتی برقرار و امیدوارم هیچ ناراحتی و نگرانی نداشته باشی. ما الان «چنان» یا «دهکده حضرت رسول» میباشیم. عزیزالله مومنکیائی حالش خوب است و سلام زیاد می رساند.
من این نامه ناقابل را روز دوشنبه تاریخ هشتم فروردین ماه 1362 برای شما نوشتم، دیگر عرضی ندارم.
خداحافظ هشتم فروردین ماه 1362
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری