بار مسئولیت را بردوش بکشید!
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهيد «محمد
پورعباسي» که نام پدرش مهدی است در سوم تیرماه 1343 در صومعهسرا
از توابع گيلان در يك خانواده متوسط چشم به جهان هستي گشود.
وي دوران كودكي خويش را در آغوش گرم مادري مهربان و دلسوز و پدري زحمتكش و فداكار سپري کرد تا اينكه هفت سالگي جهت كسب دانش و معرفت وارد كانون فرهنگي و آموزشي كه همان مدرسه است، شد و تحصيلات خود را يكي پس از ديگري در همان محل سكونت خود پشت سر گذاشت و موفق به اخذ مدرك ديپلم در رشتة علوم انساني شد.
بعد از پيروزي انقلاب و شروع جنگ تحميلي او نيز از طريق سپاه صومعهسرا به مناطق جنگي اعزام شد و سرانجام در تاریخ دهم اردیبهشت 1361 در منطقة عملياتي فكه با اصابت تركش دشمن به درجه رفيع شهادت نایل گرديد.
متن کامل نامه «محمد پورعباسی» را در ادامه مطلبی بخوانید.
فتحالمبین دیگر در راه است
پدر و مادر و خواهران و برادرم اميدوارم كه حالتان به اميد الله و به اميد خالق هستي خوب باشد و همچنان مثل گذشته صابر و صبور در راه ايمان و عقيده پاكتان باشيد كه پيروزي فتحالمبين ديگر نزديك است انشاءالله.
باري غرض از نوشتن اين چند خط نامه و سياه كردن ورقه و گرفتن وقت شريفتان تنها حلالكردن پسري است كه خدا بهشما داد اكنون هنگام آزمايش او و شماست و كاش ميتوانستم يك دم از نزديك شما را ببينم تا شايد نيروي عظيم و بزرگتري بر من غالب ميشد و من مصممتر به راه خود ادامه ميدادم تا بهتر باشيد.
اكنون كه نميتوانم شما را ببينم و از شما در رابطه با اعمال و رفتار گذشته خويش عذرخواهي و اظهار ندامت و پشيماني كنم از راه دور چالوس كه تاچند لحظه ديگر معلوم نيست به كجا برويم بلند ميگويم: بارخدايا !! تو آگاهي كه تلاش و پيكار ما نه از آن جهت است كه به پايگاه قدرتي برسيم و يا چيزي از كالاي بيارج دنيا را به چنگ آوريم و با خود ببريم بلكه بدان جهت است كه نشانه و پرچمهاي دين تو را برافزايم و در شهرهاي تو شايستگي را هديه آوريم. انشاءالله پس شما حلالمان كنيد كه حقالناس نابخشودني نيست مگر با بخشش طرف.
بیتفاوت نباشید
اميدوارم به اميد هستيبخش جهان در هر كجاي عالم كه زندگي ميكنيد خوش و سرحال بوده باشيد و در اين چند روزه عمر تجربههاي گذشتگان را به باد فراموشي نسپاريد كه آنان برگه و يادگارها و پادزهرهاي مهم و خوبي هستند براي تمامي دردهاي زندگي دعاگو باشيد و مسئوليت بهدوش كه اگر نباشيد و بيتفاوت بنگريد كه ببينيد قيامت، قيامت است و شعار فوق را بيخيال نخوانيد و برويد كه محكم و نترس به آن فكر كنيد فقط فكر.
حالم كه خوب است و اميدوارم حال همه ما تا روز مرگ جنايتكاران تاريخ به آنان كه آمدند و چاپيدند و خوردند و كشتند و قلب خاك از آن غصهها و غصهها دارد و سكوت معنا را زمين حاكي از آن است به آنان كه مفهوم خوبي و زيبايي را در قالب زشت و بدخوئيان به ما فهماندند، خوب باشد ديگر حرفي ندارم حرفهايم را در اين سه، دو بيتي خلاصه ميكنم.
درون بركهاي از خون شناور
صدا زد پاسدار از ژرف سنگر
زما گر شط خون جاري شود باز
بماند جاودان الله و اكبر
مسلمانان، مسلمانان خروشيد
چنان آتشفشان از خود به جوشيد
اسارت تا به كي خيزيد، خيزيد
كفن در راه آزادي بپوشيد
ما سالك راهيم ره سرخ حسين
از نسل دلاوران بدريم و حنين
پوشيده كفن جمله به صفا ستاديم
تا آنكه چه فرمايد اماممان پير خمين