چهره نورانی عملیات بیتالمقدس 2
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «محمد ساسانینژاد» در روستای شلمزار از توابع شهرستان ساوجبلاغ چشم به جهان گشود. کودکی خود را با تحمل بسیار از کمبودها سپری کرد و وارد دبستان روستا شد و با موفقیت این دوران را به پایان رساند و وارد دوره راهنمائی از تحصیل شد و پس از سه سال این دوران را هم به پایان رساند و چون فرزند بزرگ خانواده بود و در امرار معاش خانواده به پدر کمک میکرد. او پدر را در کارهای کشاورزی و دامداری و دیگر کارهای خانه کمک می کرد و یار و یاور برای او بود.
پس از مدتی تلاش به جبهه
اعزام شد و از خانواده و دوستان خداحافظی کرد و به جبهه اعزام شد. وی پس از 45 روز به مرخصی برگشت و این بار هنگام رفتن چهرهای نورانیتر از همیشه داشت و انگار که میدانست دیگر باز نخواهدگشت. با همه خداحافظی کرد و رفت. او در
عملیات بیت المقدس 2 در منطقه ماووت در کنار عموی وفادار خود در تاریخ بیست و هفتم دیماه 1366به فیض عظیم شهادت
نائل آمد.
مادر شهید «محمد ساسانینژاد» در خصوص روایت خاطرات و سیره شهید چنین می نگارد: او فردی متدین بود و عقاید
بسیار محکمی نسبت به انقلاب اسلامی داشت. همواره در مساجد شرکت میکرد و در نماز خالصانه شبانه به عبادت پرورگار خویش میپرداخت و از خدا توفیق
شهادت طلب میکرد.
عشق به هنر
همچنین در پایگاه بسیج روستا فعالیت بسیار داشت و تلاش می کرد تا همواره پشتیبان انقلاب باشد و از افراد مضر برای جامعه دوری می کرد و همیشه در برابر آنان با استدلال مقابله می کرد و مداوم در فعالیت اجتماعی شرکت می کرد و به خصوص در گردهمائی ها شرکت فعال داشت.
او بسیار
کنجکاو بود و در مورد هر چیزی که میدید تحقیق می کرد و تا از راز آن سر در
بیاورد. همیشه به تلاوت قران کریم میپرداخت و علاقه شدیدی به
خواندن قران داشت. از لحاظ هنری به شدت عاشق و شیفته نقاشی بود و نقاشی را از هنرهای
دیگر بیشتر دوست داشت.
شوق شهادت
وی فردی بسیار متواضع و فروتن بود و همواره در برابر افراد بزرگتر از خود تواضع خاصی نشان میداد و به خصوص پدر و مادر که همیشه با آنان شریک شفیق رفتار میکرد و در اجتماع هم فرد با اخلاق و رفتار اسلامی بود و همیشه امام را در کارهاشان الگو خود قرار میداد.
او فرزند خوبی بود. بسیار فهمیده و عاقل بود. همیشه برای
شاگردان ماهر کاری که لازم بود، انجام می داد و هیچ کوتاهی نمیکرد و در آخرین باری
که به مرخصی امده بود، شادتر از همیشه بود و به مادر خود دلداری میداد که اگر من
شهید شدم گریه نکن و بلکه افتخار کن که فرزندت برای حفظ میهن و ناموس خود به شهادت
رسیده و همیشه خدا را در نظر داشته باشید که او به همه صبر میدهد تا در برابر
سختیها و مشکلات مقاومت کنند.
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری