تداوم راه شهدا با کلام؛ «اسلحهام را بردارید»
نوید شاهد البرز؛ شهید «خداوردی اصفهانی» که نام پدرش «یدالله» در روز اول آذر ماه سال 1346، «نجمآباد» ساوجبلاغ در خانوادهای از اقشار محروم جامعه، اما متدین و معتقد به اسلام متولد شد. دوران کودکی را در روستا در آغوش گرم خانواده سپری کرد و تا سال دوم راهنمایی تحصیل کرد و ادامه زندگی را بهکار و تلاش سپری کرد. در کنار پدر به اداره امور منزل و کار کشاورزی پرداخت و در دوران نوجوانی بهعضویت بسیج محلی در آمد و در این نهاد مقدس، فعالیت بسیار داشت.
او در مدرسه عشق بسیج، ایثار و جوانمردی و خلوص و وحدت آموخت و سپس در امتحان الهی که بر سر راهش قرار داشت و آن جهاد در راه خدا بود، مشتاقانه شرکت جست. او در مقابل دشمنان خداوند قد علم کرد و به مبارزه با آنان برخاست و در صف بسیجیان مخلص این مرز و بوم، بهسوی مرزهای ارزشمند وطن شتافت که هرگونه تعدّی و دستاندازی را پاسخی دندانشکن گویند.
در هجدهم خرداد ماه سال 66، به مناطق جنگی اعزام شد و در شانزدهم تیر سال 66، در عملیات نصر 4 در محل ماووت با برخورد ترکش به ناحیه پشت سر بهفیض عظیم شهادت رسید. تربت پاکش در گلزار نجمآباد نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
در وصیتنامه شهید «خداوردی اصفهانی» آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
همانا آنان که در راه خدا کشته میشوند، مرده نیستند بلکه زنده هستند.
پس اگر چنین هست؛ چرا باید برای شهید گریه کنیم و برای آنان ناراحت باشیم. من از مادر عزیزم میخواهم برای من زیاد گریه نکند چون اگر منافقین ببینند، خوشحال میشوند. من میدانم که مادرم برای من خیلی زحمت کشیده و من نتوانستم جواب زحمات او را به نیکی بدهم، چه کنم که نمیتوانستم جبهه را رها کنم. چگونه جبهه را رها میکردم که تمام کفر برای نابودی اسلام بسیج شدهبود، بدانید و آگاه باشید که من راه خود را آگاهانه انتخاب کردم و به حقانیت راه امام پی بردم.
من در این راه تحقیق کردم و مطالعه و عاقبت بهاین نتیجه رسیدم که کمترین خدمتی که میتوانستم بهاین انقلاب کنم، این بوده که جان ناقابل خود را در راه این انقلاب فدا کنم.
من از ملت شهیدپرور ایران میخواهم که همانطور که همیشه در صحنه بودند و بهجبههها کمک میکردند، باز در صحنه باشند و به جبهههای حق علیه باطل کمک کنند و حسین زمان خمینی کبیر را تنها نگذارند و از برادرانم میخواهم که درس خودشان را ادامه بدهند و اسلحه به زمین افتاده من را بردارند و از اسلام دفاع کنند و توصیه دیگری که من به خانواده خودم میکنم این است که برای من خرج ندهند و خودشان را زیاد به زحمت نیندازند و دیگر این که از کلیه خانواده خود و دوستان و آشنایان میخواهم که اگر از دست اینجانب، بدی دیدهاند مرا حلال کنند. خدایا، گناهان ما را ببخش و ما را از آتش دوزخ نجات بده. خدایا، عمر رهبر کبیر انقلاب را زیاد بگردان. خدایا، رزمندگان اسلام را پیروزشان بفرما. والسلام.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری