گذری در کلام طیبه روحانی شهید «حسین شعبانی»
نوید شاهد البرز؛ شهید حسین شعبانی در سیام شهریور ماه 1345، در تهران در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا سال سوم دبیرستان ادامه داد و پس از آن مشغول درس خواندن در حوزه شد.
وی با شروع جنگ عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد و سرانجام در تاریخ بیست و هفتم خرداد ماه 1365، در منطقه عملیاتی مهران توسط دشمن بعثی به درجه رفیع شهادت رسید. تربت پاکش در گلزار شهدای بهشت زهرا نظرآباد نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
متن وصیتنامه طلبه شهید «حسین شعبانی» را در ادامه مطلب میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الان ساعت چهار بعد از ظهر میباشد، در این فکر افتادم که در این لحظات یک مقداری قلم فرسائی کنم. هر چند سعادت ندارم ولی شاید در کنار یک عاشق قرار گرفتیم و اشتباهاً تیری هم به ما می خورد. مطلب آنچنانی ندارم که بنویسم، فقط خدمت پدر وذمادر بزرگم و پدر و مادر سلام عرض میکنم که انشاءالله خداوند به شما توفیق اطاعت و بندگی عطا بفرماید و به شما توفیق اینرا بدهد که جزء خانواده شهدا باشم هر چند من لیاقت این را ندارم.
خدمت برادر گرامی و همسرش و خواهران عزیز سلام عرض میکنم و توفیق هر چند بیشترتان را از خداوند میخواهم.
انسان همیشه در زیانکاری است، مگر آنهایی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادند و توصیه به حق و توصیه به صبر کردند. آری! انسان همیشه در زیانکاری است و برای اینکه از این خسران دوری کند؛ باید عمل صالح انجام دهد و باید مردم را توصیه به صبر کند. صبر در برابر مصائب؛ صبر در برابر مشکلات و صبر در عبادت و صبر در مقابل انتظار حضرت مهدی (عج) البته همه همه در زیر نظر خداست و هر کدام اجری عظیم در پیش خدا دارد.
دوستان من و آشنایان من اگر اوراق تاریخی را ورق بزنیم از هابیل و قابیل گرفته تا امام حسین (ع) و تا حضرت مهدی (عج) دو چیز مهم نظرها را جذب میکند. دو گروه در مقابل هم هابیل در مقابل قابیل ابراهیم در مقابل نمرود و موسی و عیسی در مقابل فرعونیان و حضرت رسول اکرم(س) در برابر مشرکین و این ستیز ادامه داشته تا به امروز درخطی که هابیلیان و رسول اکرم و امام حسین بودهاند، امام خمینی نیز هست و در مقابلش آمریکا و شوروی و اسرائیل و صدام و دیگران هستند.
شما راه خود را انتخاب کنید و یا کافر بوده و خط شیطان و نمرود قایبل و امریکا و شوروی و اسرائیل و صدام باشید و یا در خط سرخ محمدی و در خط امام خمینی باشید و یا این طرف و یا آن طرف سنگ وسط راه نباشید. در ظاهر مسلمان و عملاً کافر و بدون عمل صالح نباشید. باور کنید؛ آنها که اسماً و عملاً کفر ورزیدند خیلی بهتر از آنهائی هستند که اسماً مسلمان و عملاً بر خلاف احکام قران عمل میکنند.
راه خود را مشخص کنید و خود را دریابید که تا مرگ فاصلهای بیش نیست تا چشم بر هم بزنید، می بینید که در رختخواب مرگ دراز کش افتادهاید. وای بر کسی که غفلت او را آنقدر گرفته باشد که موقع مرگ هم نفهمند و توبه نکنند.
آری، کرامت و رحمت خدا آنقدر زیاد است که اگر در لحظات آخر هم توبه کردید و باز او قبول می کند اگر یک عمر گناه کردی در مقابل خدای خود معصیت کردی باز او تو را طلبید و تو دست رد بر سینه اش نهادی و اگر در لحظات آخر گفتی: «یا الله» می گوید: «لبیک ای بنده ام». هم اکنون نیز بگوئی: «یا الله» می گوید: «لبیک».
پس خودتان را بشناسید و خدای خود را بشناسید (مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه»؛ کسی که خود را بشناسد، تحقیقاً پروردگارش را میشناسد.) برای اینکه خدای خود را بشناسیم و در شناخت خود عامل باشیم. قران خدا که کلام اوست را باید بدانیم و بخوانیم و بر احادیث پیامبران که فرستاده خدا هستند؛ آگاه باشیم و بر یگانه عمل کنیم.
دعا را نیز در کنار آن فراموش نکنیم؛ رهبران خود را بشناسید و پیرو دستورات آنها باشید. پیرو سخنان رهبر کبیر انقلاب باشید به احکام عمل کنید و باید متوسل به ائمه اطهار باشید و عمل نیکو انجام دهید من که آنقدر گناه کردیم و کوله بار گناهان آنقدر سنگین است که خجالت می کشم با ائمه صحبت کنم و از آنها تقاضای کمک کنم.
به تمامی دوستان و آشنایان سلام، از آنها تقاضا دارم که خدا را فراموش نکنند چرا که خداست که به ما یاری می دهد و خداست که به ما توفیق گام نهادن در راه خود را می دهد. از تمام مردم می خواهم که مرا ببخشند و از همه همه تقاضا می کنم، مرا ببخشند.
از برادران و برادر گرامیم می خواهم که درس را فراموش نکنند. کتاب را زمین نگذارند، همانگونه که اسلحه را زمین نخواهید گذاشت.
مرد آن است با اسلحه خود کتاب را زمین نگذارد همان گونه که اسلحه را زمین نخواهد گذاشت. مرد آنست که با اسلحه خود کتاب خود را حمل نماید نه آنکه فقط کتاب و یا فقط اسلحه ...
در مورد کتابهای امانتی و پول هر کس هر مقداری طلب نماید. در رابطه با ختم و غیره زیاد خرج نکنید و قبر مرا هم ساده و معمولی درست کنید. دیگر عرضی ندارم جزء دعا برای امام امت و توفیق شهادت فی سبیل الله از شما می خواهم دعا کنید، شاید شهادتم در راه خدا باشد و مقبول درگاه خدا.
گوشهای از اخرین نامه شهید به دوستانش:
به همهتان می گویم اگر ماه مبارک تمام شد انشاء الله اخلاق حسنه دعاها و مناجات آن تمام نشود و نماز جماعت را که می روید بهتر بروید با همسر و فرزندان بروید انشا الله به امید آنروز که همه با هم ساخته شده باشیم.
من زخمهای کهنه دارم بی شکیبم من * گرچه در این جا آشیان دارم غریبم من و ...
حال سخنی باشهید بهخون خفته :
حسین جان، قسم به خون سرخت که با جاری نمودنش در کربلای ایران پیام چگونه زیستن را و چگونه رفتن را به ما آموختی و با دیدنش خورشید از خجالت درخشندگی آن جامه شفق در برکشید و مرغان عاشق با روحت به پرواز در آمدند و عاشقان ره عشق وصال به معشوق را اموختند.
حسین
جان، قسم به لحظهای که با ریخته شدن خونت قدم بر بال ملائک و سر بر دامن مولایت
حسین گذاشتی. حسین جان، قسم به آن کلامت که گفتی یا زیارت یا شهادت و جامه روحانیت
را لباس رزم قرار دادی و آن را به خون سرخت رنگین نمودی و به وصال معشوق رسیدی.
حسین جان، قسم به خون سرخت راهت را ادامه می دهم تا آرزوی تمامی همرزمان شهیدت را
تحقیق بخشم.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری