هرکس خواستار من است باید خواهان امام من هم باشد
نوید شاهد البرز؛ شهید مصطفی «قدیریان پورهدشی» بيست و هشتم مرداد1346 ، در شهرستان تهران ديده به جهان گشود. پدرش محمد تقي، راننده بيمارستان بود و مادرش سكینه نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيستم خرداد1362 ، در فكه توسط نيروهاي عراقي با اصابت تركش به كمر و پا، شهيد شد. پیكر وي را در بهشت زهراي زادگاهش به خاك سپردند.
متن کامل وصیت نامه شهید «مصطفی قدیریان پورهدشی» را در ادامه می خوانید:
بهنام خداوند بخشنده مهربان
به نام الله هستی بخش روح الله
من در این وصیتنامه از کلمههای معنوی استفاده نمیکنم چون خدای نکرده باعث ریا میشوم پس این وصیتنامه را ساده مینویسم. با درود به رزمندگان کفرستیز و باسلام به شهیدان انقلاب اسلامی ایران مخصوصا این شهیدان زنده و با سلام به منجی بشریت ابراهیم دوران بت شکن زمان خمینی و با سلام به خدمت تمام اعضای خانواده مخصوصا پدر و مادر عزیزم گرامیام گفتهام را شروع میکنم.
پس از عرض سلام خدمت تمام اعضای فامیل اول اینکه ازتمام شما عذرمیخواهم که احیانا از دست من ناراحتی برای شما پیش آمده و یا اگرمن بیدلیل به کسی پرخاش کردهام. انشاالله که مرا میبخشید و خلاصه مرا حلال کنید که شاید اگرخداوند گناهان مرا بخشید و لیاقت داشتم که مانند امامانم به درجه شهادت نائل آیم و راهی بهشت موعود شوم و آقایم امام زمان مهدی صاحب زمان را زیارت کنم.
در بهشت برادران کاظم هوشمند سید کاظم ساروق فرمانی و سید ابراهیم طوفانی و دیگر شهیدان جنگ دم درب دروازه بهشت منتظر ما هستند ما میرویم و سلام شما به بهشتی و باهنر و رجایی و دیگرشهیدان میرسانیم.
زنده آن است که نامش به نکوئی ببرند * مرده آن است که نامش به نکوئی نبرند
من درست نمیدانم که یکی از این دو هستم ولی امیدوارم دومی نباشم. جهاد من به این راه پا گذاشتم و تا آخر ایستادهام و هیچوقت هم ازاین راه برنخواهم گشت تا به مقصد و مقصود خویش برسم.
من برای این به این راه پا گذاشتم چون این راه را شناختم من دنبال راهی میگذشتم که آخر به بهشت موعود ختم شود. جایی که امامان و انبیا در آنجا منتظر مسافرین از راه رسیده کربلا هستند.
ای پدر، تو همیشه میگفتی: هرچیزی که دوست داری و راهی و کاری را که دوست داری پیش بگیر. من هم راهم را شناختم و در این راه گام نهادم.
ای پدر و مادر عزیزم، پس ازرفتن من به جبهه و ازدست دادن من ناراحت نباشید چرا که ما زندهایم البته در آن دنیا و در آخرت که به ما وعده داده بودند. هرکس در این مجلس گرد آمده از فامیل دوست آشنا و غریبه بیرودروایسی میگویم؛ هرکس خواستارمن است باید خواهان امام من هم باشد.
در غیراینصورت من راضی نیستم حتی یک نفر از شما در مجلس عزاداری من شرکت کنید و دیگر اینکه برای مجلس عزاداری هیچکس حتی مادرم مشکی به تن نکند و دیگر در سر مزار من و بقیه شهدای اسلام گریه و شیون و زاری نکنید چون ما زنده هستیم و فقط این جسم ما هست که حرکت نمیکند ولی روح ما همه جا آزاد است و همه جا سرکشی میکند پس توصیه میکنم که ازانقلاب پشتیبانی کنید و امام را فراموش نکنید و دنباله رو راه انبیا و دنباله رو راه شهیدان باشید.
ما این انقلاب را مفت و مجانی به دست نیاوردهایم. این انقلاب با از دست دادن 70 هزار شهید معلول آبیاری شده بازیچه دست یکسری از مردم بیفکر قرارگرفته که ازاسلام هیچ چیز نمیدانند پس شما با در صحنه بودن و یاری امام عزیزمان مشت محکمی به دهان این منافقین و یاوه گویان بزنید و نگذارید که خون این شهیدان پایمال شود.
من مجدداً از تمام افراد فامیل که احیاناً ازمن ناراحتی برای آنان پیش آمده و ازمن رنجیدهاند، میخواهم مرا عفو کنند و پدرم را حلال کند و مادرم هم شیرش را برمن حلال کند.
دیگر عرضی ندارم و مرا میبخشید که سر شما را درد آوردم.
والسلام علیکم و رحمت ا...و برکاته
ششم بهمن ماه 1361، مصطفی قدیریان