از فتحالمبین تا فتح خرمشهر
نوید شاهد البرز: شهيد «نجاتعلي اسدي» در سال 1344، در روستاي «تازهكند» زنجان در خانوادهای مذهبي و كمدرآمد به دنيا آمد. پس از طي كردن دوران كودكي در همان ده در سال 1352، در دبستان سپاهي دانش كه در روستا افتتاح شده بود، اسمنويسي كرد و تا كلاس سوم ابتدايي در آن مدرسه درس خواند.
بعد از آن شهيد در مدرسه تهران شرق نامنويسي كرد و بعد از دو سال بهعنوان شاگرد ممتاز از طرف سازمان استعدادهاي درخشان دعوت به ادامه تحصيل شد ولي او اين كار را نكرد و در مدرسه قدس پسران (عبدالله رهنما) نامنويسي كرد. در اين زمان انقلاب تازه شروع شده بود.
او در تظاهرات و سخنرانيها شركت ميكرد و به هر نحوي كه ميتوانست فعاليت ميكرد و امسال يعني سال تحصيلي 61 ـ 60 كه در كلاس اول نظري درس ميخواند. در هفتم اسفند ماه 1360، مدرسه را رها كرد و با لبيك گفتن به حرفهاي امام و دعوت سپاه براي شركت جوانان دوره ديده در جنگ رهسپار جنگ با كفار بعثي شد.
او در تاريخ بیست و هفتم تیر 1360، نيز از طرف بسيج سپاه به جبهه رفته بود و به مدت سه ماه در جبهه بود و در حملهاي كه منجر به آزادسازي كرخه كور و تبديل شدن آن به كرخه نور شد، شركت داشت و با اصابت تركش خمپاره از شانه چپش نيز زخمي شده بود ولي در پايان سالم به خانه برگشت.
او در مسجد امام جعفر صادق(ع) واقع در ميدان
خراسان خيابان وليعصر خيابان حافظ فعاليت داشت و شبها براي پاسداري از انقلاب
اسلامي به اين مسجد ميرفت. او فردي بود معتقد و متعهد به اسلام و انقلاب اسلامي
فرايض ديني را هيچ وقت فراموش نميكرد و دائماً در سخنرانيها و نماز جمعه شركت ميكرد
كسي نبود كه بخواهد وظيفهاش را به او يادآوري كند بلكه هميشه پيش از آنكه كسي
وظيفهاش را به او يادآوري كند، خودش وظيفهاش را انجام ميداد و فرد وظيفه شناسي
هم بود. هميشه در برخوردهايش متواضع و فروتن بود و فرد خندهرويي بود و افراد
خانواده هميشه از او راضي بودند.
در حمله فتحالمبين شركت كرد و پس از پيروزي در
اين نبرد گردان آنها را مرخص كردند و پايان مأموريت دادند ولي او قبول نكرد و
خواستار ماندن در جبهههاي جنگ شد. پس از هفت روز مرخصي كه به تهران آمده بود، دوباره
عازم جبهه شد و با ملحق شدن به تيپ محمدرسول الله در كنار ديگر رزمندگان مشغول
نبرد با كفار بعثي شد. از آغاز حمله بيتالمقدس در اين حمله شركت داشت و پس از
آخرين عمليات و پس از آزادسازي خرمشهر در چهارم خرداد ماه 1361، با اصابت گلولهاي
از گلولههاي بعثي صهيونيستي به سرش به درجه رفيع شهادت نائل آمد. تربت پاکش در
بهشت زهرای تهران نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري