لبیکی در امتداد تاریخ در نامه سرباز شهید
دوشنبه, ۰۶ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۱
حسين(ع) در ميدان شهادت درآن روز نداي «هل من ناصر ينصرني» را سرداد اينك ما ميگوييم؛ حسين جان، اگر در آن فضاي داغ و خونين كسي به فريادت نرسيد و نداي تو را لبيك نگفت، ما پيروانت در فضاي گرم و خونين ايران مشت مردانگي مشت كرده و به نداي غريبي و تنهاييات لبيك ميگوييم.
نوید شاهد البرز؛ شهیدمحمدحسین مرادی در یکم فروردين1341، در شهرستان همدان چشم به جهان گشود. پدرش غلامحسين و مادرش خرامان نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. سوم خرداد 1361، با سمت فرمانده دسته در مهاباد هنگام درگيري با گروه هاي ضدانقلاب با اصابت گلوله به سر، شهيد شد. مزار وي در امامزاده محمد شهرستان كرج قرار دارد.
نامه به یادگارمانده از شهید محمدحسین مرادی:
سلام به پدر و مادر عزيز و گرامي خودم و درود بر خواهران و برادران مهربانم و همچنين بچههاي عزيزشان. در اين كه نيستم شماها از داد و بيدادهايم راحت شديد من در اينجا با دوستانم خوش هستيم اميدوارم كه هيچگونه ناراحتي از بابت من نداشته باشيد. مادر جان نميدانم چرا اينقدر شما در فكر من هستيد (ميدانيد از كجا فهميدم از آنجا كه شما هميشه در ياد من هستيد مثل اينكه باز زياد نگراني ميكني مگر به شما نگفتم كه اصلاً از بابت من نگران نباشيد اگر خداوند قادر متعال بخواهد فردي بنده خودش را ) سالم نگهدارد، نگه ميدارد. طبق اين كه نگهدار من آن است كه ميدانم، شيشه را در بين سنگ نگه ميدارد پس نگران نباشيد.
در آخر سلام مرا به تمامي دوستان و آشنايان و فاميلان برسانيد. خدانگهدارتان. حسين مرادي
حسين(ع) در ميدان شهادت درآن روز نداي «هل من ناصر ينصرني» را سرداد اينك ما ميگوييم؛ حسين جان، اگر در آن فضاي داغ و خونين كسي به فريادت نرسيد و نداي تو را لبيك نگفت، ما پيروانت در فضاي گرم و خونين ايران مشت مردانگي مشت كرده و به نداي غريبي و تنهاييات لبيك ميگوييم. حسين جان، لبيك اين قرآن خدا لبيك و اي...
روئيده گل شقايق از سينه خون، انديشه مكن از قيام ديرينه خون، با ديده طوفاني تاريخ نگر، آينده خاك را در ... بگشوده سپاه صبح دروازه خون، ديوار قرون شكسته آوازه خون، در سنگر خونين شهادت سازيد، تابوت شهيد از گل تازه خون
بفرما رخصت اين مادر خميني را شوم ياور
سپارم جان شوم قربان به راه شرع پيغمبر
بفرما رخصت اي مادر خميني را شوم ياور
بيا ترك وصالم كن دگر مادر حلالم كن
نباشد خون من رنگينتر از خون علياصغر
بفرما رخصت اي مادر خميني را شوم ياور
در اين ميدان جانبازي كنم كسب سرافرازي
نشانم جان ناقابل به خاك مقدم رهبر
بفرما رخصت اي مادر خميني را شوم ياور
حسيني بود مرا مصمم خميني بود امام من
سپارم جان شوم قربان به راه شرع پيغمبر
بفرما رخصت اي مادر خميني را شوم ياور
بيا ترك وصالم كن دگر مادر حلالم كن
نباشد خون من رنگينتر از خون علياصغر
بفرما رخصت اي مادر خميني را شوم ياور
در اين ميدان جانبازي كنم كسب سرافرازي
نشانم جان ناقابل به خاك مقدم رهبر
بفرما رخصت اي مادر خميني را شوم ياور
حسيني بود مرا مصمم خميني بود امام من
به فرمانش مرا سوداي سربازي بود بر سر
بفرما رخصت اي مادر خميني را شوم ياور
شانزدهم مهرماه 1360
سلام به رهبر عزيزمان امام خميني و امت قهرمان ايران كه هميشه در صحنه مبارزه هستند. سلام بر تمام كساني كه در راه خداوند تعالي قدم برميدارند و براي رضاي او كار ميكنند. سلام بر كساني كه هميشه در فكر حفظ ناموس و عفت و دين و آب و خاك خود هستند. سلام به تمامي رزمندگان اسلام كه در كشورهاي مختلف در شهرها و در جبهههاي متفاوت البته با يك هدف آن هم در راه خداوند يعني فيسبيل الله جنگ ميكنند.
سلام به تمامي پدران و مادران كه چنين فرزنداني را در دامن پاكشان پرورش دادهاند و آنان را بدين خوبي تربيت كردهاند.
سلام به پدر و مادر و خواهران و برادران عزيز و گرامي كه هيچ وقت پشت به اسلام نكردهاند و دلشان هم نميخواهد كه خداي ناكرده اسلام عزيزمان شكست بخورد و به پدر و مادر عزيزم هميشه در فكر تعليم و تربيت من بودهاند و هر وقت كه قدمي اشتباه از من مشاهده ميكردند به من گوشزد كرده و مانع انحراف من بودهاند و هيچوقت محبتها و مهربانيهاي شما عزيزان از ياد نخواهم برد. شما بوديد كه مرا با رنج و محنت در دامن پاكتان پرورش داديد. نبي خان، مواظب بچههاي كوچك باش تا راه اشتباهي نروند چون گرگها در كمين هستند و منتظر غفلت صاحب گله ميباشند. ....
انجام دهيم و گواه بر وجود خداوند باشيم آن وقت اگر از رويم امكان شهيد بودنمان خيلي زياد است.
يعني شهيدمان مينامند.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري
نظر شما