پیشبینی روز شهادت
نوید شاهد البرز؛ شهید «رضا علینژاد» در شهر تهران متولد شد. او دوران کودکی را در همین شهر سپری کرد. در سن هفت سالگی به دبستان رفته و سه سال اول ابتدایی را در مدرسه «نظام» شهر تهران تحصیل کرد. وی به اتفاق خانواده به روستای «سرخاب» رفته و در آنجا ساکن شدند. او در این روستا به ادامه تحصیل پرداخت. پس از پایان مقطع ابتدایی در مدرسه راهنمای روستای مجاور به نام سعید آباد ثبت نام کرده و سال اول راهنمایی را در آن مدرسه گذراند.
او برای امرار معاش در کنار پدر به کارگری پرداخت و در سالهای پیروزی انقلاب که در سن نوجوانی بود، جذب نیروهایی انقلابی بسیج شد و در کنار جوانان و نوجوانان دیگر با شور و علاقه خاصی مسائل انقلاب و تحولات سیاسی کشور را دنبال می کرد و پس از آغاز جنگ تحمیلی به محض احساس نیاز ملی و میهنی و دینی به حضور جوانان دلاور میهن در مرزهای پر گوهر وطن در سال 1360، داوطلبانه پس از طی دوره آموزش نظامی راهی مناطق جنگی شد و در سفر اول در عملیات شکست حصر آبادان در حماسه آفرینی و پایمردی مرزداران غیور اسلام، دین خویش را ادا کرد. وی سپس در اول فروردین ماه سال 61، به آغوش خانواده بازگشت و پس از مدت کوتاهی که نزد خانواده بود، مجددا با شنیدن ندای رهبر خویش مبنی بر نیاز مناطق جنگی به نیروهای رزمنده سر از پا نشناخته، لبیک گفت و در شانزدهم فروردین عازم منطقه جنگی شد.
او در عملیات بیت المقدس شرکت یافته و در جریان آزادسازی
پادگان حمید در تاریخ دهم اردیبهشت 1361،به مقصود والای خویش و انتظار دیرینش دست یافت و به لقای حق رسید. تربت پاکش در گلزار «امامزاده جواد» در سرخاب نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
به نقل از همرزم شهید:
نحوۀ شهادت او نیز این گونه است که وقتی همسنگر او زخمی شده بود به یاری او شتافت و هنگامی که به او آب می نوشانید، تیر دشمن دون از پشت به او اصابت کرده و از سینۀ پاک او خارج می شود و قلب عاشق وی را دریده و خط سرخ شهادت را بر لوح هستی رقم می زند و تازگی عشق در صفحه ابدیت به جاودانگی میرسد.
به نقل از پدر شهید است که رضا (شهید) طبق پیشبینی خود که قبل از اعزام به من گفته بود: «من در عملیات آزادسازی «پادگان حمید» شرکت خواهم کرد و در همان جا به شهادت خواهم رسید» در بحبوحه همان عملیات به شهادت رسید.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری