سیری در اخلاق و محسنات شهید «بهمن جدی»
نوید شاهد البرز؛ شهيد «بهمن جدي» در يازدهم اسفند ماه سال 1347، در شهرستان «تبريز» در منطقه اي به نام «عباس آباد» ديده به جهان گشود. ايشان در خانوادهاي مذهبي كه اعتقاد راستين آنها به ائمه اطهار نيز در وجود شهيد رخنه كرده بود رشد يافته و تا اينكه توانستند به مدرسه راه يافته و تا كلاس پنجم ابتدايي در شهرستان تبريز مدرسه «مسلم بن عقيل» تحصيل كرده است.
او بعد
از اعزام از شهرستان تبريز در جبهههاي حلبچه و شلمچه كه يكي از منافق «سردشت» بود
شركت داشت. تا اينكه با اصابت تركش در منطقه «سردشت» در تاریخ بیست و پنجم دی ماه 1365، پس از درگير شدن با دشمنان
اسلام به شهادت نائل آمد. تربت پاک شهید در گلزار شهدای تبریز نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
نگاهی به سجایای اخلاقی شهید «بهمن جدی» ؛
شهید«بهمن جدی» داراي اخلاق پسنديده بود. او داراي خصوصيات اخلاقي چون صداقت، امانتداري، ايثاربود و گذشت در وجودشان خروشان بود. وی هيچ وقت كاري را كه براي رضاي خداوند انجام مي داد را به روي خويش نمي آورد و درباره آن صحبت نمي كرد و هميشه هنگامي كه در خانه بود با احترام خاصي با پدر و مادر خويش رفتار ميكرد و هميشه تلاشش اين بوده كه رضايت خداوند را در درجه اول و بعد رضايت بندگان خداي خويش را قرار دهد.
ايشان قبل از انقلاب به فعاليت هایی مي پرداختند كه از جمله آنها مي توان گفت كه به كمك اهالي محل كه در مسجد جامع گرد هم می آمدند رهنمودهاي و پيام هاي امام را به گوش مردم مي رساندند و بعد از انقلاب به عضو بسيج محله در آمده فعاليت هاي از قبيل حفاظت از ارزشهاي انقلاب اسلامي و نيز توجه مردم به نظام اسلامي و شوق برانگيختن انگيزه جوانان به فعاليت در بسيج و شركت در مراسم ها را بر عهده داشتند.
بعد از پيروزي با شكوه انقلاب او به آرزويی كه سال ها در انتظار آن بود،بازگشت امام عزيزمان به كشور اسلامي بود رسيده و هميشه از سخنراني امام و رفتار خود پيروي ميكردند و جايگاه خاصي را در زندگي خود ميدادند.
او هميشه از گروهكها و ضد انقلاب ها كه باعث خرابي و هرج و مرج در داخل شهر مي شدند به درگاه خداوند متوسل مي شد و به راز و نياز مي پرداخت و دعايشان هميشه اين بود كه انقلاب اسلامي به پايداري برسد و دشمنان اسلام به نابودي برسند. همچنین او ا مي گفت امام در سخنراني خود به دشمنان خارجي توجه دارند و ما هميشه بايد آماده در صحنه باشيم و بعد از حمله عراق صدام را شيطاني بزرگ معرفي ميكرد و متهم مينمود و حمله عراق را به خاك ايران را تجاوز آشكار به حريم و خانههاي مسلمان ايراني مي دانست.
از همان اوايل حمله عراق ايشان از روحيه بالاي بسيجي برخوردار بود و پس از اعزام به جبهه نيز با شركت در مأموريتها و عملياتها به موفقيت هاي نيز دست يافت.
آخرين ديدار ايشان به نقل برادر شهيد؛
بهمن با روحيه باز و سرشار از عشق به مولايش توصيه مي كرد كه ادامه دهنده اين انقلاب عظيم باشيم. از اخلاق پسنديده ايشان مي توان گفت كه هميشه رفتار شايسته اي داشتند و با مهرباني و دلسوزي به همسايگان و آشنايان رفتار مي كردند به طوري كه تمام آشنايان و خويشان از اخلاق و رفتار ايشان به خوبي ياد مي كردند و هنوز ايشان را به عنوان نمونه فرزند خانواده مي شناسند. ايشان هميشه بعد از اتمام كار روزانه به مسجدي مي رفتند و براي تلاوت قرآن و نيز شركت در مراسم ها و نيز آموختن فنون نظامي علاقه فراواني داشتند. وقتي خبر شهادت ايشان به خانواده رسيد به وسيله بچههاي بسيجي همه خانواده به ايشان افتخار ميكردند كه اين چنين شهادتي را براي خويش انتخاب كردند و از كساني كه ياد و خاطره شهيدان را جاودان و زنده نگه مي دارند سپاسگزار و تشكر مي نماييم. در ضمن برادر بزرگترشهيد نيز بر اثر موج گرفتگي و صدمات ديگر به جانبازي نائل آمده اند. خانواده شهيد در وضع اقتصادي بدي به سر مي برند.
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری